ابعاد : 139*100 سانتیمتر
جنس : مخمل آستر دار
چاپ با کیفیت و با دوام
دور دوخت با کیفیت
پرچم سائورون
- ابعاد : 108* 34 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای چوب و طناب آویز
پرچم روهان مدل دوم
- ابعاد : 105*66 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای چوب و طناب آویز
پرچم ویچکینگ
- ابعاد : 108* 34 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای چوب و طناب آویز
پرچم سارومان
- ابعاد : 108* 34 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای چوب و طناب آویز
قیمت : ۲۶۰ تومان
پرچم موردور
- ابعاد : 108* 34 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای چوب و طناب آویز
اطلاعات نقشه اربور
- ابعاد : 47* 66 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
ایون استار Evenstar
اله سار (Elessar) یا گوهر الفی (Elfstone)؛ جواهری سبز رنگ بر روی سنجاقی نقره ای و عقاب شکل است که توسط انردهیل (Enerdhil) آهنگری از نژاد الف ها (Elves) که در ساخت جواهرات توانایی داشت در گوندولین (Gondolin) ساخته شد. او این جواهر را به ایدریل (Idril) داد تا بر سینه اش بزند . بعد از فرار وی از سقوط گوندولین ایدریل این گوهر را به پسرش ائارندیل (Eärendil) بخشید که وی نیز هنگام پرواز به سوی سرزمین قدسی (Undying Lands) آن را بر سینه داشت. برای سرنوشت این گوهر دو روایت گفته شده ؛ نخست اینکه اولورین (Olorin) این گوهر را به عنوان نشانه ای از اینکه والار (Valar) سرزمین میانه (Middle-earth) را رها نکرده اند به این سرزمین آورد و آن را به گالادریل (Galadriel) بخشید و به وی گفت که این گوهر برای تو نیست، تو می توانی از آن استفاده کنی تا هنگامی که زمانش برسد، هنگامی که خسته می شوی و در نهایت سرزمین میانه را رها می کنی کسی هست که تو این گوهر را به او ببخشی ، نام او هم نام این گوهر است. او اله سار نامیده می شود . (آراگورن پسر آراتورن دوم)
روایت دوم بازگو می کند که این گوهر همچنان با والار باقی می ماند و گالادریل مشتاق است تا بار دیگر به والینور بازگردد اما همچنان از سوی نولدور (Noldor) ممنوع است. بنابراین به نزد کلبریمبور (Celebrimbor) رفته و ابزار پشیمانی می کند. کلمبریمبور کسی که عاشق گالادریل بود و هنر آهنگری الفی را در گوندولین و هنگامی که دوست انردهیل بود آموخته بود این گوهر را بازسازی می کند و به او می بخشد. سپس گالادریل این گوهر را به دخترش کلبریان (Celebrian) داده و او نیز آن را به دخترش آرون (Arwen) می دهد. بار دیگر این گوهر به لوتلورین (Lothlorien) در نزد گالادریل باز می گردد تا آن را به آراگورن ببخشد.
در سه گانه سینمایی ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings) ساخته پیترجکسون (Peter Jackson) این گوهر با ایون استار (Evenstar) جایگزین شده است. گردنبندی نقره ای با سنگی سفید که در ریوندل (Rivendell) از سوی آرون به آراگورن (Aragorn) بخشیده می شود . این گوهر احتمالاً باید همان جواهری باشد که آرون بعد از نابودی حلقه یگانه (One Ring) به فرودو (Frodo) می بخشد.
اطلاعات پرچم گوندور
- ابعاد : 88* 46 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای چوب و طناب آویز
درخت سفید گوندور (White Tree of Gondor) به عنوان نماد این شهر در آبنمای دربار شهرسفید (White City) بود. همچنین درخت سفید به عنوان نماد اصلی پرچم گوندور (Gondor) نیز خود نمایی میکرد.
این درخت در ظاهر یک درخت بزرگ، بلند مرتبه، باریک و با چوبی سفید رنگ بود. در بهار تعداد زیادی شکوفه های سپید بر روی آن می روید که البته تعداد کمی از آنها به ثمر میرسیدند؛ اما در مورد میوه های آن توضیحی داده نشده است...
تاریخچه
نیملوث (Nimloth)، درخت سفیدی بود که در حیاط آرمنهلوس (Armenelos) در نومهنور (Númenor) میرویید و از تبار خود تلپرویون (Telperion) - یکی از دو درخت والینور- بود. وقتی سائورون (Sauron) در آن جزیره قدرت گرفت تصمیم راسخ به ویرانی نماد والار (Valar) و سرزمین ایشان داشت. با این حال پیش از آن که درخت را بسوزاند ایسیلدور (Isildur) نگهبانان او را پس زد و یکی از میوهها را برداشت. به واسطهی همین میوه بود، که نهال به بار نشست...
پس از سقوط، ایسیلدور درخت تازه را به سرزمین میانه (Middle-earth) برد و آن را در حیاط خود، در میناس ایتیل (Minas Ithil)، در مرزهای موردور (Mordor) کاشت. اندکی پس از یک قرن از بنیانگذاری پادشاهی گوندور، نیروهای سائورون به میناس ایتیل هجوم آوردند و درخت سفید جوان ایزیلدور از بین رفت. ایزیلدور باز هم با رهانیدن نهال درخت سفید پیش از ترک شهر، تبار درخت را حفظ کرد. از تبار همین نهال بود که تمام درختان سفید در حیاط میناس تیریت میروییدند. آخرین درخت از این تبار در زمان تاج گذاری آراگورن در شهر سفید دوباره شکوفه داد ...
طلاعات پرچم روهان
- ابعاد : 123* 34 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای چوب و طناب آویز
اطلاعات نقشه سرزمین میانه
- ابعاد : 120* 69 سانتیمتر
- جنس : مخمل آتسر دار با کیفیت
- چاپ با کیفیت و با دوام
- دور دوخت با کیفیت
- دارای کیف مخمل اختصاصی
- تولید شده در کارگاه فانتزیما
سرزمین میانه Middle-earth
سرزمین میانه (Middle-earth)، نام سرزمینی است که برخی از داستانهای جی.آر.آر تالکین (J.R.R.Tolkien) از جمله هابیت (The Hobbit) و ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings)، در آن اتفاق میافتد.
در سرتاسر منظومه افسانه تالکین، سرزمین میانی قسمتی از دنیای مخلوق او یعنی آردا (Arda) است، که خود آن هم بخشی از دنیای بزرگتری است که ائا (Eä) نامیده میشود.
منظور از سرزمین میانی، به طور خاص، خشکیهای شرق دریای بزرگ -بلگائر(Belegaer)- است؛ بنابراین آمان (Aman) جزو آن نیست، اما هاراد (Harad) و بقیه سرزمینهای میرا که در داستانهای تالکین سخنی از آنها به میان نیامده جزو سرزمین میانی به شمار میآیند. به هر حال، تالکین هیچگاه جغرافیای دنیای مربوط به کتاب هابیت و ارباب حلقهها را کامل نکرد. در طراحی سرزمین میانی، جلد چهارم تاریخ سرزمین میانی کریستوفر تالکین (Christopher Tolkien) نقشههای قابل توجه متعددی را، هم از دنیای تخت اولیه و هم دنیای گرد منتشر کرد که پدرش در اواخر دهه 1930 خلق کرده بود. کارن وین فونستاد (Karen Wynn Fonstad) از روی این نقشهها، نقاشیهایی شامل جزئیات، اما غیر متعارف کشید با نام اطلس سرزمین میانه که دنیایی را نشان میدهد که در طول دورههای تاریخی شرح داده شده در کتابهای سیلماریلیون (Silmarillion)، هابیت و ارباب حلقه ها ثابت و پایدار ماندهاست.
سرزمین میانه دارای قلمروهای مختلف از جمله روهان (Rohan)، گوندور (Gondor) و موردور (Mordor) و ... است که مردمان و نژادههای مختلف از جمله انسانها، الفها (Elves)، دورفها (Dwarves)و هابیتها (Hobbits) در آن زندگی میکنند...
ابعاد : 42 * 42 سانتیمتر
- چاپ با کیفیت و با دوام
- جنس : مخمل آستر دار با کیفیت
- پرده با بهترین الیاف
- قابل شست و شو
- دارای زیپ
ابعاد : 42 * 42 سانتیمتر
- چاپ با کیفیت و با دوام
- جنس : مخمل آستر دار با کیفیت
- پرده با بهترین الیاف
- قابل شست و شو
- دارای زیپ
ابعاد : 42 * 42 سانتیمتر
- چاپ با کیفیت و با دوام
- جنس : مخمل آستر دار با کیفیت
- پرده با بهترین الیاف
- قابل شست و شو
- دارای زیپ
این حلقه های شب تاب از جنس استیل آبکاری شده و بصورت سفارشی و در تمامی سایزها برای فانتزیما ساخته شده که به همراه زنجیر استیل جهت آویز ارسال خواهند شد. برای اینکه سریع بتونید حلقه رو در تاریکی ببینید چند دقیقه نور چراغ قوه رو از نزدیک روی حلقه بتابونید.
حلقه یگانه
حلقه یگانه (One Ring) که به نام حلقه قدرت (Rings of Power) نیز مشهور است توسط ارباب تاریکی، سائورون (Sauron)، برای سلطه بر سرزمین میانه (Middle-earth) و مردمش، مخصوصا الف ها (Elves) ساخته شد. حلقه یگانه در دوران دوم(Second Age) و با هدف احاطه برحلقه های ۱۹ گانه قدرت در آتش کوه هلاکت (Mount Doom) در سرزمین موردور (Mordor) توسط سائورون ساخته شده و در نهایت پس از نبردها، ماجراها و کشمکش های فراوان در سال ۳۰۱۹ دوران سوم (Third Age) حلقه توسط فرودو بگینز (Frodo Baggins) به موردور بازگشته و در نهایت به همراه گالوم (Gollum) در آتش کوه هلاکت سقوط کرده و نابود میشود. نابودی حلقه سبب نابودی جسم سائورون شده و تنها روح وی باقی میماند که فاقد هرگونه قدرت بازیابیست. در کتابهای هابیت (Hobbit)، ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) و سیلماریلیون (Silmarillion) توضیحاتی درباره تاریخچه و سرانجام حلقه داده شده است.
حلقه یگانه همچون دایره هندسی دقیقی از طلای خالص است و این ظرافت و خلوص اش است که باعث طمع دیگران میشود. برخلاف حلقههای ضعیفتر این حلقه هیچ گوهری بر خود نداشت. به نظر میرسد که حلقه میتوانست خود را بزرگ یا کوچک کند و به اندازه دست افراد دربیاید یا به او خیانت کند و از دستش بیرون بلغزد. هویت آن را میتوان با آزمایش کوچکی تشخیص داد: وقتی حلقه در آتش گرم میشود کتیبه زیر که به خط تنگوار (Tengwar) و به زبان سیاه موردور (Black Speech) است بر رویش نمایان میشود که بخشی از شعری در فرهنگ کهن است:
حلقهای است از برای حکم راندن، حلقهای است از برای یافتن، حلقهای است از برای آوردن، و در تاریکی به هم پیوستن...
One Ring to rule them all, One Ring to find them,One Ring to bring them all and in the darkness bind them
مشخصات محصول :
جنس : MDF روکش مشکی و پلکسی
ابعاد : 21.5*20*18 سانتیمتر
وزن آویز حدود ۱۴.۵ گرم سیلور 925
وزن زنجیر حدود ۲.۵ گرم
جنس سنگ: کریستال
ایون استار Evenstar
اله سار (Elessar) یا گوهر الفی (Elfstone)؛ جواهری سبز رنگ بر روی سنجاقی نقره ای و عقاب شکل است که توسط انردهیل (Enerdhil) آهنگری از نژاد الف ها (Elves) که در ساخت جواهرات توانایی داشت در گوندولین (Gondolin) ساخته شد. او این جواهر را به ایدریل (Idril) داد تا بر سینه اش بزند . بعد از فرار وی از سقوط گوندولین ایدریل این گوهر را به پسرش ائارندیل (Eärendil) بخشید که وی نیز هنگام پرواز به سوی سرزمین قدسی (Undying Lands) آن را بر سینه داشت. برای سرنوشت این گوهر دو روایت گفته شده ؛ نخست اینکه اولورین (Olorin) این گوهر را به عنوان نشانه ای از اینکه والار (Valar) سرزمین میانه (Middle-earth) را رها نکرده اند به این سرزمین آورد و آن را به گالادریل (Galadriel) بخشید و به وی گفت که این گوهر برای تو نیست، تو می توانی از آن استفاده کنی تا هنگامی که زمانش برسد، هنگامی که خسته می شوی و در نهایت سرزمین میانه را رها می کنی کسی هست که تو این گوهر را به او ببخشی ، نام او هم نام این گوهر است. او اله سار نامیده می شود . (آراگورن پسر آراتورن دوم)
روایت دوم بازگو می کند که این گوهر همچنان با والار باقی می ماند و گالادریل مشتاق است تا بار دیگر به والینور بازگردد اما همچنان از سوی نولدور (Noldor) ممنوع است. بنابراین به نزد کلبریمبور (Celebrimbor) رفته و ابزار پشیمانی می کند. کلمبریمبور کسی که عاشق گالادریل بود و هنر آهنگری الفی را در گوندولین و هنگامی که دوست انردهیل بود آموخته بود این گوهر را بازسازی می کند و به او می بخشد. سپس گالادریل این گوهر را به دخترش کلبریان (Celebrian) داده و او نیز آن را به دخترش آرون (Arwen) می دهد. بار دیگر این گوهر به لوتلورین (Lothlorien) در نزد گالادریل باز می گردد تا آن را به آراگورن ببخشد.
در سه گانه سینمایی ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings) ساخته پیترجکسون (Peter Jackson) این گوهر با ایون استار (Evenstar) جایگزین شده است. گردنبندی نقره ای با سنگی سفید که در ریوندل (Rivendell) از سوی آرون به آراگورن (Aragorn) بخشیده می شود . این گوهر احتمالاً باید همان جواهری باشد که آرون بعد از نابودی حلقه یگانه (One Ring) به فرودو (Frodo) می بخشد.
جنس: سیلور
نحوه اندازه گیری: یک نخ به دور انگشت مورد تظرتون بپیچید و روی خطکش قرار بدین. اندازه به دست اومده رو با جدول سایز مقایسه کنید:
14: 50
15: 52
16: 53.5
17: 56.5
ننیا
ساخت سه حلقه الف ها توسط کلمبریمبور در اره گیون و در حدود سال 1590 دوران دوم سرزمین میانه به پایان رسید. با نابودی حلقه یگانه در ۳۰۱۹ دوران سوم سه حلقه قدرت خود را از دست دادند
سه حلقه الف ها یعنی ننیا ، ناریا و ویلیا تنها حلقه های قدرتی بودند که کاملا بدون دخالت و تاثیر سارون ساخته شدند. قدرت این سه حلقه قلمروهای الف ها در سرزمین میانه را تا زمان نابودی حلقه یگانه نگهداری و ابقا نمود.
ننیا ، حلقه سفید یا حلقه آب یکی از سه حلقه الف هاست که در دوران دوم به همراه ناریا و ویلیا توسط کلمبریمبور بعد از اینکه آناتار (سائرون) اره گیون را ترک کرد ساخته شد . ننیا از نفوذ آناتار آزاد بود زیرا تنها توسط کلمبریمبور و پنهان از آناتار ساخته شده بود اما سرنوشتش تحت تاثیر سرنوشت حلقه یگانه قرار داشت .
این گونه گفته شده که ننیا از میتریل به همراه سنگ سفید سختی ساخته شده که آن را بانو گالادریل از لورین در اختیار داشت و به طور معمول قابل مشاهده نبود . هنگامی که فرودو بگینز به عنوان حامل حلقه یگانه توانست ننیا را ببیند سم وایز گمجی به گالادریل گفت که تنها ستاره ای را در میان انگشتانش دیده است .
ننیا از واژه کوئنیایی نن به معنی آب گرفته شده است .
حلقه استیل باراهیر
با کیفیت و جزئیات بالا
ضد حساسیت
گندالف (Gandalf) یکی از پنج ایستاری (Istari) – جادوگر- بود که برای کمک به مردم وارد سرزمین میانه (Middle-earth) شدند. او یکی از مایاها (Maiar) بود که در والینور (Valinor) با نام اولورین (Olórin) شناخته می شد و از مینویان تحت فرمان مانوه (Manwe) بود. گفته می شود او در سال 1000 دوران سوم به همراه دیگر جادوگران وارد سرزمین میانه شدند. گندالف از نظر مرتبه دومین ایستاری بعد از سارومان سفید (Saruman the White) بود و علاقه خاصی به نژاد هابیت (Hobbit) داشت و تنها جادوگری بود که با خصوصیات این مردمان به خوبی آشنا بود. او همیشه با ردایی خاکستری و کلاهی آبی در سفر بود و هیچگاه اقامت گاهی دائمی نداشت همچنین او و دیگر فرستادگان ظاهری پیرمرد گونه را برای خود برگزیده بودند. الفها او را با نام میتراندیر (Mithrandir) - زائر خاکستری-، دورفها با نام تارخون (Tharkûn) و مردمان جنوب به نام اینکانوس (Incánus) می شناختند. در زمان ورود او به سرزمین میانه او با گیردان (Círdan) کشتی ساز ملاقات کرد و این دیدار موجب شد تا گیردان حلقه ناریا (Narya) - یکی از سه حلقه قدرت الفی- را به گندالف بدهد تا در درگیری های آینده کمک کننده او باشد.
درسال 1100 گندالف متوجه شکل گرفتن قدرتی شیطانی در قلعه دولگولدور (Dol Guldur) شد. گندالف برای فهمیدن ماهیت این قدرت شیطانی چندین بار در سالهای مختلف به این قلعه رفت. او متوجه شد که قدرت در حال شکل گیری در دولگولدور همان سائورون (Sauron) است و درسال 2850 پیشنهاد حمله نظامی به دول گولدور را در شورای سپید (White Council) مطرح کرد که توسط سارومان پذیرفته نشد. گندالف ترس از این را داشت تا سائورون، اسماگ (Smaug) اژدها را که در آن دوران تنها کوه (Lonely Mountain) را اشغال کرده بود، به یکی از متحدین خود تبدیل کند که این موضوع موجب تهدیدی بزرگ برای سرزمین میانه بود. گندالف در سال 2941 به صورت اتفاقی با تورین سپر بلوط (Thorin Oakenshield) که قصد باز پسگیری اربور (Erebor) از اسماگ را داشت، در بری (Bree) ملاقات کرد. او این موقعیت را بهترین فرصت برای از بین بردن تهدید شمالی دید و کلید راهرو مخفی اربور و همچنین نقشه اروبور را که از تراین (Thráin II) - پدر تورین- در آخرین مراجعه اش به دالگولدور گرفته بود، به تورین داد و همچنین نقشهای برای سفر به تنهاکوه به همراه تورین و یارانش تهیه کرد. در این سفر گندالف بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) را برای همراهی گروه تورین راهی سفری غیر منتظره کرد... .
در داستان ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) گندالف به عنوان یکی از یاران حلقه (Fellowship of the Ring) به همراه فرودو (Frodo) برای از بین بردن حلقه از ریوندل (Rivendell) راهی شدند. در این سفر او رهبری گروه را بر عهده داشت و بارها با خردمندی خود باعث نجات یارانحلقه شد. او در موریا (Moria) در طی نبردی که با بالروگ (Balrog) داشت به داخل پرتگاه افتاد. یاران حلقه او را از دست رفته میدیدند ولی گندالف بعد از مرگ توسط ارو (Eru) به سرزمینمیانه باز گردانده شد تا ماموریت خود را به پایان برساند -با شمایلی سفید و البته قدرتمند تر از پیش-... .
پس از نابودی حقله ماموریت او در سرزمین میانه به پایان رسیده بود. گندالف و دیگر یاران حقله برای آخرین بار در میناس تریت (Minas Tirith) و برای تاجگذاری اله سار (Elessar) در کنار یکدیگر گرد آمدند. پس از آن برای مدتی گندالف برای صحبت نزد تام بامبادل (Tom Bombadil) رفت. و پس از دوسال به همراه گالادریل (Galadriel)، الروند (Elrond) و فرودو از بندرگاه میتلوند (Mithlond) به سمت سرزمین های قدسی (Undying Lands) حرکت کردند...
مشخصات محصول
موتور آرام گرد (بی صدا)
سرزمین میانه Middle-earth
سرزمین میانه (Middle-earth)، نام سرزمینی است که برخی از داستانهای جی.آر.آر تالکین (J.R.R.Tolkien) از جمله هابیت (The Hobbit) و ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings)، در آن اتفاق میافتد.
در سرتاسر منظومه افسانه تالکین، سرزمین میانی قسمتی از دنیای مخلوق او یعنی آردا (Arda) است، که خود آن هم بخشی از دنیای بزرگتری است که ائا (Eä) نامیده میشود.
منظور از سرزمین میانی، به طور خاص، خشکیهای شرق دریای بزرگ -بلگائر(Belegaer)- است؛ بنابراین آمان (Aman) جزو آن نیست، اما هاراد (Harad) و بقیه سرزمینهای میرا که در داستانهای تالکین سخنی از آنها به میان نیامده جزو سرزمین میانی به شمار میآیند. به هر حال، تالکین هیچگاه جغرافیای دنیای مربوط به کتاب هابیت و ارباب حلقهها را کامل نکرد. در طراحی سرزمین میانی، جلد چهارم تاریخ سرزمین میانی کریستوفر تالکین (Christopher Tolkien) نقشههای قابل توجه متعددی را، هم از دنیای تخت اولیه و هم دنیای گرد منتشر کرد که پدرش در اواخر دهه 1930 خلق کرده بود. کارن وین فونستاد (Karen Wynn Fonstad) از روی این نقشهها، نقاشیهایی شامل جزئیات، اما غیر متعارف کشید با نام اطلس سرزمین میانه که دنیایی را نشان میدهد که در طول دورههای تاریخی شرح داده شده در کتابهای سیلماریلیون (Silmarillion)، هابیت و ارباب حلقه ها ثابت و پایدار ماندهاست.
سرزمین میانه دارای قلمروهای مختلف از جمله روهان (Rohan)، گوندور (Gondor) و موردور (Mordor) و ... است که مردمان و نژادههای مختلف از جمله انسانها، الفها (Elves)، دورفها (Dwarves)و هابیتها (Hobbits) در آن زندگی میکنند...
جنس کامپوزیتABS
ارتفاع: ۱۸.۵ سانتیمتر
گندالف (Gandalf) یکی از پنج ایستاری (Istari) – جادوگر- بود که برای کمک به مردم وارد سرزمین میانه (Middle-earth) شدند. او یکی از مایاها (Maiar) بود که در والینور (Valinor) با نام اولورین (Olórin) شناخته می شد و از مینویان تحت فرمان مانوه (Manwe) بود. گفته می شود او در سال 1000 دوران سوم به همراه دیگر جادوگران وارد سرزمین میانه شدند. گندالف از نظر مرتبه دومین ایستاری بعد از سارومان سفید (Saruman the White) بود و علاقه خاصی به نژاد هابیت (Hobbit) داشت و تنها جادوگری بود که با خصوصیات این مردمان به خوبی آشنا بود. او همیشه با ردایی خاکستری و کلاهی آبی در سفر بود و هیچگاه اقامت گاهی دائمی نداشت همچنین او و دیگر فرستادگان ظاهری پیرمرد گونه را برای خود برگزیده بودند. الفها او را با نام میتراندیر (Mithrandir) - زائر خاکستری-، دورفها با نام تارخون (Tharkûn) و مردمان جنوب به نام اینکانوس (Incánus) می شناختند. در زمان ورود او به سرزمین میانه او با گیردان (Círdan) کشتی ساز ملاقات کرد و این دیدار موجب شد تا گیردان حلقه ناریا (Narya) - یکی از سه حلقه قدرت الفی- را به گندالف بدهد تا در درگیری های آینده کمک کننده او باشد.
درسال 1100 گندالف متوجه شکل گرفتن قدرتی شیطانی در قلعه دولگولدور (Dol Guldur) شد. گندالف برای فهمیدن ماهیت این قدرت شیطانی چندین بار در سالهای مختلف به این قلعه رفت. او متوجه شد که قدرت در حال شکل گیری در دولگولدور همان سائورون (Sauron) است و درسال 2850 پیشنهاد حمله نظامی به دول گولدور را در شورای سپید (White Council) مطرح کرد که توسط سارومان پذیرفته نشد. گندالف ترس از این را داشت تا سائورون، اسماگ (Smaug) اژدها را که در آن دوران تنها کوه (Lonely Mountain) را اشغال کرده بود، به یکی از متحدین خود تبدیل کند که این موضوع موجب تهدیدی بزرگ برای سرزمین میانه بود. گندالف در سال 2941 به صورت اتفاقی با تورین سپر بلوط (Thorin Oakenshield) که قصد باز پسگیری اربور (Erebor) از اسماگ را داشت، در بری (Bree) ملاقات کرد. او این موقعیت را بهترین فرصت برای از بین بردن تهدید شمالی دید و کلید راهرو مخفی اربور و همچنین نقشه اروبور را که از تراین (Thráin II) - پدر تورین- در آخرین مراجعه اش به دالگولدور گرفته بود، به تورین داد و همچنین نقشهای برای سفر به تنهاکوه به همراه تورین و یارانش تهیه کرد. در این سفر گندالف بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) را برای همراهی گروه تورین راهی سفری غیر منتظره کرد... .
در داستان ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) گندالف به عنوان یکی از یاران حلقه (Fellowship of the Ring) به همراه فرودو (Frodo) برای از بین بردن حلقه از ریوندل (Rivendell) راهی شدند. در این سفر او رهبری گروه را بر عهده داشت و بارها با خردمندی خود باعث نجات یاران حلقه شد. او در موریا (Moria) در طی نبردی که با بالروگ (Balrog) داشت به داخل پرتگاه افتاد. یاران حلقه او را از دست رفته میدیدند ولی گندالف بعد از مرگ توسط ارو (Eru) به سرزمینمیانه باز گردانده شد تا ماموریت خود را به پایان برساند -با شمایلی سفید و البته قدرتمند تر از پیش-... .
پس از نابودی حقله ماموریت او در سرزمین میانه به پایان رسیده بود. گندالف و دیگر یاران حقله برای آخرین بار در میناس تریت (Minas Tirith) و برای تاجگذاری اله سار (Elessar) در کنار یکدیگر گرد آمدند. پس از آن برای مدتی گندالف برای صحبت نزد تام بامبادل (Tom Bombadil) رفت. و پس از دوسال به همراه گالادریل (Galadriel)، الروند (Elrond) و فرودو از بندرگاه میتلوند (Mithlond) به سمت سرزمین های قدسی (Undying Lands) حرکت کردند...
این انگشتر از جنس silver و سنگ کریستالی می باشد و با جزییات کاملی که در تصاویر میبینید ساخته شده است.
انگشتر باراهیر Ring of Barahir
انگشتر باراهیر (Ring of Barahir)، حلقه ای پر زرق و برق از جنس نقره است که توسط پادشاه الف ها فینرود فلاگوند (Finrod Felagund) به خاطر نجات جانش در جنگ داگور براگولاخ (Dagor Bragollach) به باراهیر (Barahir) هدیه کرد. این حلقه نشانه دوستی ابدی میان فینرود و خاندان باراهیر بود و آنان به صورت موروثی از خویشاوندان نزدیک او شدند.
حلقه به صورت دو مار در هم تنیده با چشمانی از جواهرات سبز توصیف شده است. این حلقه نماد خاندان فینارفین (Finarfin) است. به صورت ملاقات دو افعی در زیر یک تاج گل طلایی که یکی پیروز و دیگری بلعیده شده است. این جواهر در والینور (Valinor) ساخته شده و گاهی این گونه به نظر میرسد که با آتش سبز گداخته شده است ...
نهایتا حلقه توسط الروند (Elrond) به آراگورن (Aragorn) پسر آرتورن (Arathorn) داده شد. درسال 2980 دوران سوم زمانی که نام واقعی و اصل و نسبش به او گفته شد، حلقه به همراه تکههای نارسیل (Narsil) به او داده شد. آراگورن حلقه را به آروون (Arwen) داد و آن دو به نامزدی یکدیگر در آمدند.
هیچ نکتهای در مورد سرنوشت حلقه در دوران چهارم گفته نشده است...
حلقه یگانه سیلور و زنجیر زخیم از جنس استیل
همراه جعبه شخصی سازی شده چوبی
حلقه یگانه
حلقه یگانه (One Ring) که به نام حلقه قدرت (Rings of Power) نیز مشهور است توسط ارباب تاریکی، سائورون (Sauron)، برای سلطه بر سرزمین میانه (Middle-earth) و مردمش، مخصوصا الف ها (Elves) ساخته شد. حلقه یگانه در دوران دوم(Second Age) و با هدف احاطه برحلقه های ۱۹ گانه قدرت در آتش کوه هلاکت (Mount Doom) در سرزمین موردور (Mordor) توسط سائورون ساخته شده و در نهایت پس از نبردها، ماجراها و کشمکش های فراوان در سال ۳۰۱۹ دوران سوم (Third Age) حلقه توسط فرودو بگینز (Frodo Baggins) به موردور بازگشته و در نهایت به همراه گالوم (Gollum) در آتش کوه هلاکت سقوط کرده و نابود میشود. نابودی حلقه سبب نابودی جسم سائورون شده و تنها روح وی باقی میماند که فاقد هرگونه قدرت بازیابیست. در کتابهای هابیت (Hobbit)، ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) و سیلماریلیون (Silmarillion) توضیحاتی درباره تاریخچه و سرانجام حلقه داده شده است.
حلقه یگانه همچون دایره هندسی دقیقی از طلای خالص است و این ظرافت و خلوص اش است که باعث طمع دیگران میشود. برخلاف حلقههای ضعیفتر این حلقه هیچ گوهری بر خود نداشت. به نظر میرسد که حلقه میتوانست خود را بزرگ یا کوچک کند و به اندازه دست افراد دربیاید یا به او خیانت کند و از دستش بیرون بلغزد. هویت آن را میتوان با آزمایش کوچکی تشخیص داد: وقتی حلقه در آتش گرم میشود کتیبه زیر که به خط تنگوار (Tengwar) و به زبان سیاه موردور (Black Speech) است بر رویش نمایان میشود که بخشی از شعری در فرهنگ کهن است:
حلقهای است از برای حکم راندن، حلقهای است از برای یافتن، حلقهای است از برای آوردن، و در تاریکی به هم پیوستن...
One Ring to rule them all, One Ring to find them,One Ring to bring them all and in the darkness bind them
سائورون
سائورون (Sauron) فرمانده ارشد مورگوت (Morgoth) بود، وی همچنین در تمامی اعمال زیرکانه و اهریمنی مورگوت در سرزمین میانه (Middle-earth) و فراسوی آن، سهمی بزرگ داشت و در خباثت و پلیدی در مرتبه بعد از مورگوت بود، زیرا او مدتی دراز نه برای خودش که برای مورگوت خدمت میکرد. با این وجود به سبب قدرت و مقامی که سابقاً نزد آئوله (Aulë) والا (Valar) - ارباب سابقش - داشت و دانش عظیمی که او از آئوله و مورگوت در باب جادوگری و صناعت آموخت، او تبدیل به بزرگترین خادمان ملکور (Melkor) – مورگوت- شد؛ به همین خاطر هم پس از سقوط و بیرون رانده شدن مورگوت از سرزمین میانه، به ارباب تاریکی (Dark Lord) بدل شد و به دنبال او در گرداب تباهی و پلید فرو غلتید. سائورون دشمن اصلی مردمان آزاد در طی دورانها دوم (Second Age) و سوم (Third Age) بود. وی نیرومندترین مایارهاست و حتی از مایارهایی که هزاران سال پس از او وارد سرزمین میانه شدند به مراتب قدرتمندتر است - از مایار های دیگر مثل گندالف (Gandalf) و سارومان (Saruman)-.
در دوران دوم سائورون حلقه یگانه (One Ring) را در کوه هلاکت(Mount Doom) ساخت و و قسمت اعظم نیروی خود را هنگام ساختنش درون آن قرار داد. در بعضی از نوشتههای تالکین (Tolkien) آمدهاست که نام اصلی سائورون، مایرون(Mairon) بوده به معنای ستودنی ولی این نام پس از اینکه ملکور او را اغواء کرد دیگر به کار گرفته نشد ولی او همچنان به نامیدن خود با نام مایرون یا تارمایرون (Tar-Mairon) تا قبل از نابودی نومه نور (Númenor) ادامه داد.
سائورون کلمهای کوئنیایی (Quenya) است به معنی منفور. در زبان سینداری (Sindarin) به او گورتائور (Gorthaur) میگفتند و همچنین با نام نکرومنسر (Necromancer) یا ترس پلید یاد میکردند او را همچنین دشمن بینام میخواندند. دونه داین اورا سائورون فریبدهنده مینامیدند چرا که نقش او در ویرانی نومهنور و ارهگیون (Eregion) را دیده بودند.
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
جان رونالد رئول تالکین (John Ronald Reuel Tolkien) در سال 1892 در آفریقای جنوبی زاده شد، پدر و مادرش هر دو اهل انگلیسی بودند. وی در زمینه ادبیات قرون وسطا و آنگلوساکسون تحصیل کرد و از سال 1925 تا 1945 در کالج پمبروک آکسفرود به تدریس ادبیات آنگلوساکسون پرداخت و پس از آن تا سال 1959، یعنی تا زمان بازنشستگی استاد زبان و ادبیات انگلیسی در کالج مرتون بود.
تالکین در سال 1937 داستان هابیت (The Hobbit) یا آنجا و بازگشت دوباره (There and Back Again) را منشر کرد. پس از موفقیت این کتاب، به آفرینش سگانه (trilogi) ارباب حلقهها (Lord of the Rings) مشغول شد و این مجموعه پس از 12 سال کار، طی سالهای 1945 تا 1956 منتشر گردید و برای او شهرتی جهانی به ارمغان آورد... .
او در سال 1916 با ادیت برت (Edith Bratt) ازدواج کرد. گفته میشود رقص ادیت در روزی که برای پیاده روی به همراه او به جنگل رفته بودند برای تالکین الهام بخش نوشتن داستان برن و لوتین (Beren and Lúthien) میشود. داستانی که بیش از هر داستانی مورد علاقه تالکین بود... .
به جز کتابهای ذکر شده در بالا از جمله آثار تالکین میتوان به سیلماریلون (Silmarillion) که از آن به عنوان شاهکار تالکین در اسطوره شناسی و زبان یاد میشود، فرزندان هورین (The Children of Húrin)، قصههای ناتمام (Unfinished Tales) ، ماجراهای تام بامبادیل (The Adventures of Tom Bombadil)، درخت و برگ (Tree and Leaf)و ... اشاره کرد که اکثرا پس از مرگ او و توسط پسرش کریستوفر تالکین (Christopher Tolkien) انتشار یافتند.
تالکین در سال 1973 درگذشت. او و همسرش ادیت در یک قبر و در قسمت کاتولیکی قبرستان وولورکوت (Wolvercote) به خاک سپرده شدهاند. روی سنگ مزارشان میتوان این نوشته را مشاهده کرد :
ادیت مری تالکین، لوتین 1889-1971
جان رونالد رئول تالکین، برن 1892-1973
قطر: ۲۸ سانتیمتر
تولید شده در کارگاه فانتزیما
روشنایی توسط سیم کلید دار
همراه با جعبه اختصاصی چوبی
طول پیپ بیلبو . ۳۰.۵ سانتی متر
طول پیپ گندالف ۲۸.۵ سانتی متر
از جنس چوب و قابل استفاده
همراه با جعبه اختصاصی چوبی
طول پیپ بیلبو . ۳۰.۵ سانتی متر
طول پیپ گندالف ۲۸.۵ سانتی متر
از جنس چوب و قابل استفاده
ویچ کینگ،پادشاه جادوپیشهٔ آنگمار (Witch King of Angmar) سردسته نزگول، پادشاه آنگمار، و بزرگترین سروان سائورون بود. شبحی تقریبا فناناپذیر، جنگجویی رعبآور، و رزمآرایی زیرک.
مدتی بعد از اینکه سائورون ۹ حلقه قدرت را در سقوط ارهگیون بدست آورد، آنها را به ۹ نفر از پادشاهان فانی، ساحران، و دیگر جنگجویان داد. آن ۹ تن با این حلقهها به شکوه رسیده و ثروتمند شدند. توانایی ناپدید شدن را داشتند و گذر زمان روی آنها تاثیری نمیگذاشت. اما بهتدریج همگی تحت اختیار سائورون قرار گرفتند و سرانجام به اشباح حلقه مبدل شدند. از آن پس آنها را «نزگول» نامیدند.
یکی از آنها که بعدا به ویچکینگ معروف شد، احتمالا یکی از سه ارباب نومهنوری بینام و نشان بود که حلقهای گرفته بودند. از او بعنوان یکی از اشباح حلقه اولین بار در سال ۲۲۵۱ دوران دوم نام برده شدهاست. بعنوان رعبآورترین خدمتگذار اربابش سائورون و قدرتمندترینِ نزگول سر دستهٔ اشباح حلقه شد.
این حلقه ها از جنس استیل آبکاری شده و ضد زنگ بوده و بصورت سفارشی و در تمامی سایزها برای فانتزیما ساخته شده که به همراه زنجیر استیل جهت آویز ارسال خواهند شد
حلقه یگانه
حلقه یگانه (One Ring) که به نام حلقه قدرت (Rings of Power) نیز مشهور است توسط ارباب تاریکی، سائورون (Sauron)، برای سلطه بر سرزمین میانه (Middle-earth) و مردمش، مخصوصا الف ها (Elves) ساخته شد. حلقه یگانه در دوران دوم(Second Age) و با هدف احاطه برحلقه های ۱۹ گانه قدرت در آتش کوه هلاکت (Mount Doom) در سرزمین موردور (Mordor) توسط سائورون ساخته شده و در نهایت پس از نبردها، ماجراها و کشمکش های فراوان در سال ۳۰۱۹ دوران سوم (Third Age) حلقه توسط فرودو بگینز (Frodo Baggins) به موردور بازگشته و در نهایت به همراه گالوم (Gollum) در آتش کوه هلاکت سقوط کرده و نابود میشود. نابودی حلقه سبب نابودی جسم سائورون شده و تنها روح وی باقی میماند که فاقد هرگونه قدرت بازیابیست. در کتابهای هابیت (Hobbit)، ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) و سیلماریلیون (Silmarillion) توضیحاتی درباره تاریخچه و سرانجام حلقه داده شده است.
حلقه یگانه همچون دایره هندسی دقیقی از طلای خالص است و این ظرافت و خلوص اش است که باعث طمع دیگران میشود. برخلاف حلقههای ضعیفتر این حلقه هیچ گوهری بر خود نداشت. به نظر میرسد که حلقه میتوانست خود را بزرگ یا کوچک کند و به اندازه دست افراد دربیاید یا به او خیانت کند و از دستش بیرون بلغزد. هویت آن را میتوان با آزمایش کوچکی تشخیص داد: وقتی حلقه در آتش گرم میشود کتیبه زیر که به خط تنگوار (Tengwar) و به زبان سیاه موردور (Black Speech) است بر رویش نمایان میشود که بخشی از شعری در فرهنگ کهن است:
حلقهای است از برای حکم راندن، حلقهای است از برای یافتن، حلقهای است از برای آوردن، و در تاریکی به هم پیوستن...
One Ring to rule them all, One Ring to find them,One Ring to bring them all and in the darkness bind them
جان رونالد رئول تالکین (John Ronald Reuel Tolkien) در سال 1892 در آفریقای جنوبی زاده شد، پدر و مادرش هر دو اهل انگلیسی بودند. وی در زمینه ادبیات قرون وسطا و آنگلوساکسون تحصیل کرد و از سال 1925 تا 1945 در کالج پمبروک آکسفرود به تدریس ادبیات آنگلوساکسون پرداخت و پس از آن تا سال 1959، یعنی تا زمان بازنشستگی استاد زبان و ادبیات انگلیسی در کالج مرتون بود.
تالکین در سال 1937 داستان هابیت (The Hobbit) یا آنجا و بازگشت دوباره (There and Back Again) را منشر کرد. پس از موفقیت این کتاب، به آفرینش سگانه (trilogi) ارباب حلقهها (Lord of the Rings) مشغول شد و این مجموعه پس از 12 سال کار، طی سالهای 1945 تا 1956 منتشر گردید و برای او شهرتی جهانی به ارمغان آورد... .
او در سال 1916 با ادیت برت (Edith Bratt) ازدواج کرد. گفته میشود رقص ادیت در روزی که برای پیاده روی به همراه او به جنگل رفته بودند برای تالکین الهام بخش نوشتن داستان برن و لوتین (Beren and Lúthien) میشود. داستانی که بیش از هر داستانی مورد علاقه تالکین بود... .
به جز کتابهای ذکر شده در بالا از جمله آثار تالکین میتوان به سیلماریلون (Silmarillion) که از آن به عنوان شاهکار تالکین در اسطوره شناسی و زبان یاد میشود، فرزندان هورین (The Children of Húrin)، قصههای ناتمام (Unfinished Tales) ، ماجراهای تام بامبادیل (The Adventures of Tom Bombadil)، درخت و برگ (Tree and Leaf)و ... اشاره کرد که اکثرا پس از مرگ او و توسط پسرش کریستوفر تالکین (Christopher Tolkien) انتشار یافتند.
تالکین در سال 1973 درگذشت. او و همسرش ادیت در یک قبر و در قسمت کاتولیکی قبرستان وولورکوت (Wolvercote) به خاک سپرده شدهاند. روی سنگ مزارشان میتوان این نوشته را مشاهده کرد :
ادیت مری تالکین، لوتین 1889-1971
جان رونالد رئول تالکین، برن 1892-1973
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
ایون استار Evenstar
اله سار (Elessar) یا گوهر الفی (Elfstone)؛ جواهری سبز رنگ بر روی سنجاقی نقره ای و عقاب شکل است که توسط انردهیل (Enerdhil) آهنگری از نژاد الف ها (Elves) که در ساخت جواهرات توانایی داشت در گوندولین (Gondolin) ساخته شد. او این جواهر را به ایدریل (Idril) داد تا بر سینه اش بزند . بعد از فرار وی از سقوط گوندولین ایدریل این گوهر را به پسرش ائارندیل (Eärendil) بخشید که وی نیز هنگام پرواز به سوی سرزمین قدسی (Undying Lands) آن را بر سینه داشت. برای سرنوشت این گوهر دو روایت گفته شده ؛ نخست اینکه اولورین (Olorin) این گوهر را به عنوان نشانه ای از اینکه والار (Valar) سرزمین میانه (Middle-earth) را رها نکرده اند به این سرزمین آورد و آن را به گالادریل (Galadriel) بخشید و به وی گفت که این گوهر برای تو نیست، تو می توانی از آن استفاده کنی تا هنگامی که زمانش برسد، هنگامی که خسته می شوی و در نهایت سرزمین میانه را رها می کنی کسی هست که تو این گوهر را به او ببخشی ، نام او هم نام این گوهر است. او اله سار نامیده می شود . (آراگورن پسر آراتورن دوم)
روایت دوم بازگو می کند که این گوهر همچنان با والار باقی می ماند و گالادریل مشتاق است تا بار دیگر به والینور بازگردد اما همچنان از سوی نولدور (Noldor) ممنوع است. بنابراین به نزد کلبریمبور (Celebrimbor) رفته و ابزار پشیمانی می کند. کلمبریمبور کسی که عاشق گالادریل بود و هنر آهنگری الفی را در گوندولین و هنگامی که دوست انردهیل بود آموخته بود این گوهر را بازسازی می کند و به او می بخشد. سپس گالادریل این گوهر را به دخترش کلبریان (Celebrian) داده و او نیز آن را به دخترش آرون (Arwen) می دهد. بار دیگر این گوهر به لوتلورین (Lothlorien) در نزد گالادریل باز می گردد تا آن را به آراگورن ببخشد.
در سه گانه سینمایی ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings) ساخته پیترجکسون (Peter Jackson) این گوهر با ایون استار (Evenstar) جایگزین شده است. گردنبندی نقره ای با سنگی سفید که در ریوندل (Rivendell) از سوی آرون به آراگورن (Aragorn) بخشیده می شود . این گوهر احتمالاً باید همان جواهری باشد که آرون بعد از نابودی حلقه یگانه (One Ring) به فرودو (Frodo) می بخشد.
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
گندالف (Gandalf) یکی از پنج ایستاری (Istari) – جادوگر- بود که برای کمک به مردم وارد سرزمین میانه (Middle-earth) شدند. او یکی از مایاها (Maiar) بود که در والینور (Valinor) با نام اولورین (Olórin) شناخته می شد و از مینویان تحت فرمان مانوه (Manwe) بود. گفته می شود او در سال 1000 دوران سوم به همراه دیگر جادوگران وارد سرزمین میانه شدند. گندالف از نظر مرتبه دومین ایستاری بعد از سارومان سفید (Saruman the White) بود و علاقه خاصی به نژاد هابیت (Hobbit) داشت و تنها جادوگری بود که با خصوصیات این مردمان به خوبی آشنا بود. او همیشه با ردایی خاکستری و کلاهی آبی در سفر بود و هیچگاه اقامت گاهی دائمی نداشت همچنین او و دیگر فرستادگان ظاهری پیرمرد گونه را برای خود برگزیده بودند. الفها او را با نام میتراندیر (Mithrandir) - زائر خاکستری-، دورفها با نام تارخون (Tharkûn) و مردمان جنوب به نام اینکانوس (Incánus) می شناختند. در زمان ورود او به سرزمین میانه او با گیردان (Círdan) کشتی ساز ملاقات کرد و این دیدار موجب شد تا گیردان حلقه ناریا (Narya) - یکی از سه حلقه قدرت الفی- را به گندالف بدهد تا در درگیری های آینده کمک کننده او باشد.
درسال 1100 گندالف متوجه شکل گرفتن قدرتی شیطانی در قلعه دولگولدور (Dol Guldur) شد. گندالف برای فهمیدن ماهیت این قدرت شیطانی چندین بار در سالهای مختلف به این قلعه رفت. او متوجه شد که قدرت در حال شکل گیری در دولگولدور همان سائورون (Sauron) است و درسال 2850 پیشنهاد حمله نظامی به دول گولدور را در شورای سپید (White Council) مطرح کرد که توسط سارومان پذیرفته نشد. گندالف ترس از این را داشت تا سائورون، اسماگ (Smaug) اژدها را که در آن دوران تنها کوه (Lonely Mountain) را اشغال کرده بود، به یکی از متحدین خود تبدیل کند که این موضوع موجب تهدیدی بزرگ برای سرزمین میانه بود. گندالف در سال 2941 به صورت اتفاقی با تورین سپر بلوط (Thorin Oakenshield) که قصد باز پسگیری اربور (Erebor) از اسماگ را داشت، در بری (Bree) ملاقات کرد. او این موقعیت را بهترین فرصت برای از بین بردن تهدید شمالی دید و کلید راهرو مخفی اربور و همچنین نقشه اروبور را که از تراین (Thráin II) - پدر تورین- در آخرین مراجعه اش به دالگولدور گرفته بود، به تورین داد و همچنین نقشهای برای سفر به تنهاکوه به همراه تورین و یارانش تهیه کرد. در این سفر گندالف بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) را برای همراهی گروه تورین راهی سفری غیر منتظره کرد... .
در داستان ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) گندالف به عنوان یکی از یاران حلقه (Fellowship of the Ring) به همراه فرودو (Frodo) برای از بین بردن حلقه از ریوندل (Rivendell) راهی شدند. در این سفر او رهبری گروه را بر عهده داشت و بارها با خردمندی خود باعث نجات یارانحلقه شد. او در موریا (Moria) در طی نبردی که با بالروگ (Balrog) داشت به داخل پرتگاه افتاد. یاران حلقه او را از دست رفته میدیدند ولی گندالف بعد از مرگ توسط ارو (Eru) به سرزمینمیانه باز گردانده شد تا ماموریت خود را به پایان برساند -با شمایلی سفید و البته قدرتمند تر از پیش-... .
پس از نابودی حقله ماموریت او در سرزمین میانه به پایان رسیده بود. گندالف و دیگر یاران حقله برای آخرین بار در میناستریت (Minas Tirith) و برای تاجگذاری اله سار (Elessar) در کنار یکدیگر گرد آمدند. پس از آن برای مدتی گندالف برای صحبت نزد تام بامبادل (Tom Bombadil) رفت. و پس از دوسال به همراه گالادریل (Galadriel)، الروند (Elrond) و فرودو از بندرگاه میتلوند (Mithlond) به سمت سرزمین های قدسی (Undying Lands) حرکت کردند...
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
" روزی روزگاری یک هابیت (Hobbit) در سوراخی زیر زمین زندگی میکرد. نه از آن سوراخهای کثیف و نمور که پر از دُم کِرم است و بوی لجن میدهد، و باز نه از آن سوراخهای خشک و خالی و شنی که تویش جایی برای نشستن و چیزی برای خوردن پیدا نمیشود؛ سوراخ، از آن سوراخهای هابیتی بود و این یعنی آسایش.
یک در کاملا گرد داشت مثل پنجره کشتی، که رنگ سبز خورده بود، با یک دستگیره زرد و براق و برنجی درست در وسط. در به یک تالار لوله مانند شبیه به تونل باز میشد: یک تونل خیلی دنج، بدون دود و دم، با دیوارهای تختهکوب و کف آجر شده و مفروش، مجهز به صندلیهای صیقل خورده، ویک عالمه، یک عالمه گل میخ برای آویختن کت و کلا: این هابیت ما دلش غنج میزد برای دید و بازدید. تونل پیچ میخورد و تقریبا، اما نه کاملا مستقیم در دامنه تپه- آن طور که همه مردم دور اطراف به فاصله چندین مایل به آن میگفتند تپه- پیش میرفت و تعداد زیادی درب کوچک، اول از این طرف و بعد از طرف دیگرش رو به بیرون باز میشد. این هابیت ما بالا خانه نداشت: اتاق خوابها، حمامها، سردابههای شراب، انباریها (یک عالمه از این انباریها)، جامه خانهها (کلی از اتاقها را اختصاص داده بود به لباس)، آشپزخانه، اتاقهای ناهار خوری، همه توی همان طبقه بود، و راستش را بخواهید توی همان دالان. بهترین اتاقها (وقتی داخل میشدی) همه دست چپ بود، چون اینها تنها اتاقهای پنجرهدار بودند، پنجرههای گرد و قرنیزدار مشرف به باغ خانه و مرغزار آن سو روی شیبی که به طرف رود خانه میرفت."
متن بالا اولین خط های نوشته شده توسط جی.آر.آر. تالکین (J.R.R.Tolkien) نویسنده کتابهای هابیت (The Hobbit)، ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings)، سیلماریلیون (Silmarillion) و ... برای خلق این آثار به هم مرتبط است که توصیف بسیار زیبایی از خانه بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) و محل زندگی او است، که توسط «رضا علیزاده» به زیبایی ترجمه شده است.
علامت روی درب نشانی است که گندالف (Gandalf) برو روی درب خانه بیلبو حک کرد تا تورین سپربلوط (Thorin Oakenshield) و گروهش بتوانند خانه بیلبو را پیدا کنند. این نشان به نشان عیاران معروف بود.
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
نارسیل (Narsil)
نازسیل نام شمشیر بلندی است که توسط الندیل (Elendil)، شاه انسان ها، در نبرد آخرین اتحاد (War of the Last Alliance) بکار گرفته شد. و ایزیلدور( Isildur) پسر الندیل بود که با استفاده از تکه های شکسته نارسیل دست سائورون (Sauron) را قطع کرد و حلقه یگانه (One Ring) را از او گرفت.
ایزیلور قطعه های شکسته شمشیر را پیش خود نگاه داشت و بعد ها تکه های شمشیر به ریوندل (Rivendell) و نزد لرد الروند (Elrond) برده شد. سالها بعد شمشیر شکسته دوباره از نو ساخته شد و به وارث ایزیلدور یعنی آراگورن (Aragorn) پسر آراتورن (Arathorn) سپرده شد.
شمشمیر دوباره ساخته شده را آندوریل (Andúril) نام نهادند و از آن در نبر های بزرگی همچون نبرد پلنور (Battle of the Pelennor Fields) و نبر دورازه سیاه (Battle of the Black Gate) استفاده شد .
گندالف
گندالف (Gandalf) یکی از پنج ایستاری (Istari) – جادوگر- بود که برای کمک به مردم وارد سرزمین میانه (Middle-earth) شدند. او یکی از مایاها (Maiar) بود که در والینور (Valinor) با نام اولورین (Olórin) شناخته می شد و از مینویان تحت فرمان مانوه (Manwe) بود. گفته می شود او در سال 1000 دوران سوم به همراه دیگر جادوگران وارد سرزمین میانه شدند. گندالف از نظر مرتبه دومین ایستاری بعد از سارومان سفید (Saruman the White) بود و علاقه خاصی به نژاد هابیت (Hobbit) داشت و تنها جادوگری بود که با خصوصیات این مردمان به خوبی آشنا بود. او همیشه با ردایی خاکستری و کلاهی آبی در سفر بود و هیچگاه اقامت گاهی دائمی نداشت همچنین او و دیگر فرستادگان ظاهری پیرمرد گونه را برای خود برگزیده بودند. الفها او را با نام میتراندیر (Mithrandir) - زائر خاکستری-، دورفها با نام تارخون (Tharkûn) و مردمان جنوب به نام اینکانوس (Incánus) می شناختند. در زمان ورود او به سرزمین میانه او با گیردان (Círdan) کشتی ساز ملاقات کرد و این دیدار موجب شد تا گیردان حلقه ناریا (Narya) - یکی از سه حلقه قدرت الفی- را به گندالف بدهد تا در درگیری های آینده کمک کننده او باشد.
درسال 1100 گندالف متوجه شکل گرفتن قدرتی شیطانی در قلعه دولگولدور (Dol Guldur) شد. گندالف برای فهمیدن ماهیت این قدرت شیطانی چندین بار در سالهای مختلف به این قلعه رفت. او متوجه شد که قدرت در حال شکل گیری در دولگولدور همان سائورون (Sauron) است و درسال 2850 پیشنهاد حمله نظامی به دول گولدور را در شورای سپید (White Council) مطرح کرد که توسط سارومان پذیرفته نشد. گندالف ترس از این را داشت تا سائورون، اسماگ (Smaug) اژدها را که در آن دوران تنها کوه (Lonely Mountain) را اشغال کرده بود، به یکی از متحدین خود تبدیل کند که این موضوع موجب تهدیدی بزرگ برای سرزمین میانه بود. گندالف در سال 2941 به صورت اتفاقی با تورین سپر بلوط (Thorin Oakenshield) که قصد باز پسگیری اربور (Erebor) از اسماگ را داشت، در بری (Bree) ملاقات کرد. او این موقعیت را بهترین فرصت برای از بین بردن تهدید شمالی دید و کلید راهرو مخفی اربور و همچنین نقشه اروبور را که از تراین (Thráin II) - پدر تورین- در آخرین مراجعه اش به دالگولدور گرفته بود، به تورین داد و همچنین نقشهای برای سفر به تنهاکوه به همراه تورین و یارانش تهیه کرد. در این سفر گندالف بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) را برای همراهی گروه تورین راهی سفری غیر منتظره کرد... .
در داستان ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) گندالف به عنوان یکی از یاران حلقه (Fellowship of the Ring) به همراه فرودو (Frodo) برای از بین بردن حلقه از ریوندل (Rivendell) راهی شدند. در این سفر او رهبری گروه را بر عهده داشت و بارها با خردمندی خود باعث نجات یارانحلقه شد. او در موریا (Moria) در طی نبردی که با بالروگ (Balrog) داشت به داخل پرتگاه افتاد. یاران حلقه او را از دست رفته میدیدند ولی گندالف بعد از مرگ توسط ارو (Eru) به سرزمینمیانه باز گردانده شد تا ماموریت خود را به پایان برساند -با شمایلی سفید و البته قدرتمند تر از پیش-... .
پس از نابودی حقله ماموریت او در سرزمین میانه به پایان رسیده بود. گندالف و دیگر یاران حقله برای آخرین بار در میناستریت (Minas Tirith) و برای تاجگذاری اله سار (Elessar) در کنار یکدیگر گرد آمدند. پس از آن برای مدتی گندالف برای صحبت نزد تام بامبادل (Tom Bombadil) رفت. و پس از دوسال به همراه گالادریل (Galadriel)، الروند (Elrond) و فرودو از بندرگاه میتلوند (Mithlond) به سمت سرزمین های قدسی (Undying Lands) حرکت کردند...
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
- قیمت :
- انتشارات : روزنه
- نویسنده : جی.آر.آر.تالکین
- مترجم : رضا کیامحمدی
- شابک : 9789643342876
- قطع : پالتوئی
- نوع جلد : شومیز
- تعداد صفحه : 160
- وزن : 120 گرم
شمشیر نارسیل Narsil Sword
نارسیل (Narsil) نام شمشیر قدرتمندی بود که در طول نبرد آخرین اتحاد انسان ها و الف ها (Last Alliance of Elves and Men) علیه سائورون (Sauron) که در اواخر دوران دوم (Second Age) شکل گرفت، در دستان پادشاه انسان ها، الندیل (Elendil) بود. این شمشیر سالها بعد و در دوران سوم با نام آندوریل (Anduril) دوباره به کار گرفته شد.
در طول نبرد نهایی آخرین اتحاد با سائورون که در موردور (Mordor) درگرفت، الندیل و گیل گالاد (Gil-galad)، به سختی با سائورن به مبارزه پرداختند اما در انتها این سائورون بود که به برتری رسید و هر دو آنها جان خود را در این مبارزه از دست دادند. در حین این نبرد بود که نارسیل شکست و به دو تکه تبدیل شد. اما ایزیلدور (Isildur) پسر الندیل توانست به وسیله تکه شکسته نارسیل دست حامل حلقه یگانه (One Ring) سائورون را قطع کند و او را شکست دهد.
بعد از نبرد تکه های نارسیل توسط ایزیلدور به خانه برده شد. در دومین سال از دوران سوم (Third Age) ایزیلدور در نزاع گلادن فیلدز (Disaster of the Gladden Fields) کشته شد. نارسیل توسط یاران ایزیلدور حفظ شد تا به دست پسر او و شاه بعدی یعنی والاندیل (Valandil) برسد.
نارسیل در دوران سوم به ترتیب در دست وارثان ایزیلدور جا به جا شد تا در نهایت به دست آخرین صاحب خود یعنی آراگورن (Aragorn) پسر آراتورن (Arathorn) برسد.
در این زمان قبل از این که سفر یاران حلقه (Fellowship of the Ring) از ریوندل (Rivendell) آغاز شود تکه های نارسیل توسط الف ها دوباره باز سازی شدند و نام جدید آندوریل بر آن نهاده شد. آراگورن از آندوریل در زمان نبرد گوندور (Gondor) و در مقابل دروازه سیاه موردور (Black Gate of Mordor) استفاده کرد، درست در زمانی که فرودو و سم در حال حرکت به سوی کوه هلاکت (Mount Doom) برای نابودی حلقه بودند.
کاری از حسام سعد
یک طرف این محصول نقش شمشیر شکسته نارسیل و در طرف دیگر آن نماد تالکین حکاکی شده است.
این محصول به همراه جعبه ای که در عکس ها مشاهده می کنید ارسال می شود. (روی جعبه طرح دروازه موریا حکاکی شده است)
زمان آماده سازی و تحویل : 4 تا 5 روز
" روزی روزگاری یک هابیت (Hobbit) در سوراخی زیر زمین زندگی میکرد. نه از آن سوراخهای کثیف و نمور که پر از دُم کِرم است و بوی لجن میدهد، و باز نه از آن سوراخهای خشک و خالی و شنی که تویش جایی برای نشستن و چیزی برای خوردن پیدا نمیشود؛ سوراخ، از آن سوراخهای هابیتی بود و این یعنی آسایش.
یک در کاملا گرد داشت مثل پنجره کشتی، که رنگ سبز خورده بود، با یک دستگیره زرد و براق و برنجی درست در وسط. در به یک تالار لوله مانند شبیه به تونل باز میشد: یک تونل خیلی دنج، بدون دود و دم، با دیوارهای تختهکوب و کف آجر شده و مفروش، مجهز به صندلیهای صیقل خورده، ویک عالمه، یک عالمه گل میخ برای آویختن کت و کلا: این هابیت ما دلش غنج میزد برای دید و بازدید. تونل پیچ میخورد و تقریبا، اما نه کاملا مستقیم در دامنه تپه- آن طور که همه مردم دور اطراف به فاصله چندین مایل به آن میگفتند تپه- پیش میرفت و تعداد زیادی درب کوچک، اول از این طرف و بعد از طرف دیگرش رو به بیرون باز میشد. این هابیت ما بالا خانه نداشت: اتاق خوابها، حمامها، سردابههای شراب، انباریها (یک عالمه از این انباریها)، جامه خانهها (کلی از اتاقها را اختصاص داده بود به لباس)، آشپزخانه، اتاقهای ناهار خوری، همه توی همان طبقه بود، و راستش را بخواهید توی همان دالان. بهترین اتاقها (وقتی داخل میشدی) همه دست چپ بود، چون اینها تنها اتاقهای پنجرهدار بودند، پنجرههای گرد و قرنیزدار مشرف به باغ خانه و مرغزار آن سو روی شیبی که به طرف رود خانه میرفت."
متن بالا اولین خط های نوشته شده توسط جی.آر.آر. تالکین (J.R.R.Tolkien) نویسنده کتابهای هابیت (The Hobbit)، ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings)، سیلماریلیون (Silmarillion) و ... برای خلق این آثار به هم مرتبط است که توصیف بسیار زیبایی از خانه بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) و محل زندگی او است، که توسط «رضا علیزاده» به زیبایی ترجمه شده است.
علامت روی درب نشانی است که گندالف (Gandalf) برو روی درب خانه بیلبو حک کرد تا تورین سپربلوط (Thorin Oakenshield) و گروهش بتوانند خانه بیلبو را پیدا کنند. این نشان به نشان عیاران معروف بود.
کاری از حسام سعد
یک طرف این محصول نقش شایر-بگند و در طرف دیگر آن نماد تالکین حکاکی شده است.
این محصول به همراه جعبه ای که در عکس ها مشاهده می کنید ارسال می شود. (روی جعبه طرح دروازه موریا حکاکی شده است)
زمان آماده سازی و تحویل : 4 تا 5 روز
اسماگ
اسماگ (Smaug) بزرگترین اژدهای سالهای آخر دوران سوم (Third Age) بود. او زیرک و باهوش بود و قادر بود به زبان مشترک در سرزمین میانه صحبت کند. او با نگاه کردن به مردم میتوانست آنها را وادار کند تا خواسته هایش را انجام دهند.
اسماگ اژدهایی آتشین دم بود. او دارای چنگالها و دندانهای تیز، یک دم طولانی و بالهایی عظیم که در هنگام استراحتش چندین بار بر روی هم تا میشد، بود. رنگ بدن اسماگ سرخ طلایی بود و بدن او از فلسهای بسیار سختی پوشیده شده بود. زیر شکم او مایل به زرد بود و با جواهرات روکش شده بود. اسماگ نمیدانست که یک تکه بدون فلس در گودافتادگی زیر سینه چپش وجود دارد (که در هنگام حمله به شهر دریاچه (Lake-town)، بارد (Bard) از همین نقطه ضعف او استفاده میکند و با یک تیر سیاه (Black Arrow) دورفی اسماگ را از پای در میآورد).
درباره خاستگاه اسماگ هیچ اطلاعی نیست. در سال ۲۷۷۰ از دوران سوم از سمت شمال به تنها کوه (Lonely Mountain) حمله کرد، جایی که دورفها (Dwarves) پادشاهی کامیاب خویش را بنا نهاده بودند. او جنگلها و همچنین شهر دیل (Dale) را به آتش کشید و دورفها و انسانهایی که به مقابله با او برخواسته بودند را به قتل رساند.
سپس اسماگ از دروازه ورودی به تنها کوه وارد شد و دورفها را از سالنها و تونلهای تنهاکوه بیرون راند. ترور (Thrór)، شاه زیر کوه، توانست به همراه پسرش تراین (Thráin II) از طریق درب مخفی بگریزد. آنها با آن کسانی که از مردمشان باقی مانده بودند فرار کردند. گیریون (Girion)، ارباب شهر دیل، کشته شد اما پیش تر، زن و فرزندش را به شهر دریاچه فرستاد تا در امان باشند.
نزدیک بن کوه، در سیاه چالهای، اسماگ گنجهای تنها کوه را گرد آورد و با آن تودهای عظیم ساخت که به عنوان تخت خواب از آن استفاده میکرد...
در داستان هابیت، گروه تورین سپربلوط (Thorin Oakenshield) به همراه گندالف (Gandalf) و بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) راهی یک ماجراجویی برای بازپسگیری اربور (Erebor) از دست اسماگ میشوند که در این سفر با خطرات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. از زیبا ترین بخش های داستان می توان به مناظره بیلبو و اسماگ اشاره کرد...
ارباب حلقه ها
ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings ) عنوان رمانی در ژانر فانتزی است که توسط نویسنده انگلستانی، جی آر آر تالکین (J. R. R. Tolkien) نوشته شده است. این کتاب در ادامه داستان فانتزی دیگری به نام هابیت (The Hobbit) است که توسط همین نویسنده درسال 1937 نوشته شده است. نگارش این مجموعه که شامل سه کتاب است از سال 1937 تا سال 1949 و در طول جنگ جهانی دوم به طول انجامید. ارباب حلقه ها توانست با فروش بیش تر 150 میلیون نسخه ای خود مبدل به یکی از محبوب ترین رمان های تاریخ شود. این کتاب تا به حال به زبان های مختلفی ترجمه شده است. این کتاب به توسط آقای رضا علیزاده به زیبایی به فارسی ترجمه شده است.
موضوع اصلی کتاب حول محور حلقه ای است که توسط ارباب تاریکی، سائورون ( Sauron)، برای کنترل تمامی حلقه ها قدرت، ساخته شده است. حلقه قدرتی که برای حاکم راندن بر سرزمین (Middle-earth) میانه ساخته شده بود. داستان از دهکده کوچک هابیت ها یعنی شایر (the Shire) آغاز می شود و داستان سفر طولانی هابیتی به نام فرودو بگینز (Frodo Baggins) به همراه یارانش در راه سفر به موردور (Mordor) برای از بین بردن حلقه یگانه (One Ring) را، روایت می کند.
این کتاب در طول سال های 1945 تا 1955 در سه جلد و با عنوان های یاران حلقه (The Fellowship of the Ring)، دو برج (The Two Towers) و بازکشت شاه (The Return of the King) به چاپ رسید.
به دنبال محبوبیت این رمان در کشور های مختلف آثار گوناگونی از جمله انیمشن ها، فیلم های سینمایی و تلوزیونی، بازی های کامپیوتری و آثار بسیار زیاد هنری، خلق شدند که شاید بتوان از سه گانه سینمایی به همین نام، ساخته پیتر جکسون، به عنوان معروف ترین این آثار یاد کرد . همچنین این کتاب عنوان بهترین رمان تمام دوران های بریتانیا را در نظر سنجی شبکه بی بی سی به خود اختصاص داد.
تصویر روی محصول نمایشگر بخش هایی از داستان ارباب حلقه ها و اثر نقاش معروف چینی، جیان گو است که به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
درخت سفید گوندور
درخت سفید گوندور (White Tree of Gondor) به عنوان نماد این شهر در آبنمای دربار شهرسفید (White City) بود. همچنین درخت سفید به عنوان نماد اصلی پرچم گوندور (Gondor) نیز خود نمایی میکرد.
این درخت در ظاهر یک درخت بزرگ، بلند مرتبه، باریک و با چوبی سفید رنگ بود. در بهار تعداد زیادی شکوفه های سپید بر روی آن می روید که البته تعداد کمی از آنها به ثمر میرسیدند؛ اما در مورد میوه های آن توضیحی داده نشده است...
تاریخچه
نیملوث (Nimloth)، درخت سفیدی بود که در حیاط آرمنهلوس (Armenelos) در نومهنور (Númenor) میرویید و از تبار خود تلپرویون (Telperion) - یکی از دو درخت والینور- بود. وقتی سائورون (Sauron) در آن جزیره قدرت گرفت تصمیم راسخ به ویرانی نماد والار (Valar) و سرزمین ایشان داشت. با این حال پیش از آن که درخت را بسوزاند ایسیلدور (Isildur) نگهبانان او را پس زد و یکی از میوهها را برداشت. به واسطهی همین میوه بود، که نهال به بار نشست...
پس از سقوط، ایسیلدور درخت تازه را به سرزمین میانه (Middle-earth) برد و آن را در حیاط خود، در میناس ایتیل (Minas Ithil)، در مرزهای موردور (Mordor) کاشت. اندکی پس از یک قرن از بنیانگذاری پادشاهی گوندور، نیروهای سائورون به میناس ایتیل هجوم آوردند و درخت سفید جوان ایزیلدور از بین رفت. ایزیلدور باز هم با رهانیدن نهال درخت سفید پیش از ترک شهر، تبار درخت را حفظ کرد. از تبار همین نهال بود که تمام درختان سفید در حیاط میناس تیریت میروییدند. آخرین درخت از این تبار در زمان تاج گذاری آراگورن در شهر سفید دوباره شکوفه داد ...
موردور Mordor
موردور (Mordor) سرزمین سائورون (Sauron) در جنوبی ترین نقطه سرزمین میانه (Middle-earth) و در شرق گاندور (Gondor) بوده که در سال ۱۰۰۰ دوران دوم (Second Age) توسط سائورون بنیانگذاری شده و در سال 3019 دوران سوم (Third Age) همزمان با نابودی حلقه یگانه (One Ring) از هم پاشیده و به دست گاندور افتاد. در مرکز آن برج مرتفع بارادور (Barad-dûr) قرار دارد و چشم بی پلک - که نمادی از سائورون بود - در بالاترین نقطه آن نظارهگر بر کل موردور است.
کوه هلاکت (Mount Doom) تقریبا در نقاط مرکزی موردور واقع شده است. کوهی که از آتش آن حلقه یگانه ساخته شده است و تنها مکانی است که میتوان حلقه را نابود کرد. در داستان ارباب حلقهها (The Lord of the Rings)، فرودو (Frodo) به همراه یاران حلقه (Fellowship of the Ring)، برای از بین بردن حلقه، راهی سفری به سوی موردور میشوند...
بعد از جداشدن فرودو و سم (Sam) از دیگر یاران حلقه آنها میتوانند به کمک گالوم (Gollum) به دروازه موردور برسند، ولی دروازه به شدت تحت تدابیر امنیتی سائورن بود و گذر از آن تقریبا غیر ممکن مینمود. اما گالوم راه جدیدی را به آنها پیشنهاد میکند. راهی مارپیچ که از کنار برج میناس مروگول (Minas Morgul) به غار شلوبِ (Shelob) عنکبوت منتهی میشد. فرودو و سم توانستند با مشقتهای زیاد از دست شلوب و همچنین نگهبانان برج نگهبانی بگریزند و با لباس مبدل وارد موردور شوند.
در همین زمان و بعد از تمام شدن نبرد پلنور (Battle of Pelennor)، آراگورن (Aragorn) به همراه لشکری از سربازان به سمت دروازه موردور حرکت می کند تا بتواند توجه سائورون را به دروازه معطوف کند تا فرودو و سم بتوانند به راحت تر به کوه هلاکت برسند. هنگامی که سپاه آراگورن در نبرد مورانون (Battle of the Morannon) -نبردی که درمقابل دوازه موردور رخ میدهد- در حال شکست خوردن بود، فوردو موفق شد حلقه را به داخل کوه هلاکت بیاندازد...
بالروگ
بالروگ ها (Balrogs) از دسته مایا (Maiar) هایی بودند که به دست ملکور (Melkor) به سیاهی و تباهی کشیده شده بودند. آنها قادر بودند بر خود جامه آتش بپوشانند و هنگام نیاز خود را در سایه های پنهان کنند. سلاح های آنها معمولا شمشیر های بلند و یا تازیانه های آتشین بود. آنها را می توان از بزرگ ترین خادمان ملکور نامید. زمانی که ملکور به همراه اونگلیانت (Ungoliant) برای نابودی دو درخت (Two Trees) به والینور (Valinor) رفته بودند، پس از اتمام ماموریتشان و در بازگشت به سوی سرزمین میانه (Middle-earth)، دچار عدم توافق می شوند. به همین دلیل عنکبوت بزرگ به سمت ملکور حمله می کند. از ملکور که در دام عنکبوت گیر افتاده بود فریادی بلند برمی خیزد به گونه ای که تنین آن به آنگباند (Angband) می رسد. بالروگ ها بعد از شنیدن این فریاد به یاری ارباب خود می روند و اونگلیانت را می رانند و به همراه مالکور به آنگباند می روند.
در نبرد خشم (War of Wrath) اکثر بالروگ ها از بین می روند و تعداد کمی از آنها مانند بالروگ موریا که به نام بلای جان دورین (Durin's Bane) هم معروف است به اعماق زمین پناه می برند و در سایه ها پنهان می شوند.
در دوران سوم دورف های (Dwarves) موریا (Moria) برای به دست آورندن میتریل (Mithril) تا اعماق زمین را حفاری می کنند هم امر سبب می شود بالروگی که در موریا پنهان شده بود بیدار شود و تعداد زیادی از آنها را به قتل برساند، از جمله شاه دورف ها یعنی دورین ششم (Durin VI)، به همین دلیل است که این بالروگ را بلای جان دورین می نامند.
در زمان جنگ حلقه (War of the Ring), یاران حلقه (Fellowship of the Ring) بعد از گذشت از موریا و در گذرگاه خازاد دووم (Bridge of Khazad-dûm) با بلای جان دورین مواجه می شوند. گندالف خاکستری (Gandalf the Grey) با بالروگ به مبارزه می پردازد و به همراه او به داخل دره سقوط می کند تا یاران حلقه بتوانند از گذرگاه عبور کنند. بعد از سقوط نبرد بالروگ و گندالف ادامه پیدا می کند تا جایی که هر دوی آنها کشته می شوند. ولی گندالف به دستور والار (Valar) و در سیمای گندالف سفید (Gandalf the White) دوباره به سرزمین میانه باز می گردد.
اسماگ
اسماگ (Smaug) بزرگترین اژدهای سالهای آخر دوران سوم (Third Age) بود. او زیرک و باهوش بود و قادر بود به زبان مشترک در سرزمین میانه صحبت کند. او با نگاه کردن به مردم میتوانست آنها را وادار کند تا خواسته هایش را انجام دهند.
اسماگ اژدهایی آتشین دم بود. او دارای چنگالها و دندانهای تیز، یک دم طولانی و بالهایی عظیم که در هنگام استراحتش چندین بار بر روی هم تا میشد، بود. رنگ بدن اسماگ سرخ طلایی بود و بدن او از فلسهای بسیار سختی پوشیده شده بود. زیر شکم او مایل به زرد بود و با جواهرات روکش شده بود. اسماگ نمیدانست که یک تکه بدون فلس در گودافتادگی زیر سینه چپش وجود دارد (که در هنگام حمله به شهر دریاچه (Lake-town)، بارد (Bard) از همین نقطه ضعف او استفاده میکند و با یک تیر سیاه (Black Arrow) دورفی اسماگ را از پای در میآورد).
درباره خاستگاه اسماگ هیچ اطلاعی نیست. در سال ۲۷۷۰ از دوران سوم از سمت شمال به تنها کوه (Lonely Mountain) حمله کرد، جایی که دورفها (Dwarves) پادشاهی کامیاب خویش را بنا نهاده بودند. او جنگلها و همچنین شهر دیل (Dale) را به آتش کشید و دورفها و انسانهایی که به مقابله با او برخواسته بودند را به قتل رساند.
سپس اسماگ از دروازه ورودی به تنها کوه وارد شد و دورفها را از سالنها و تونلهای تنهاکوه بیرون راند. ترور (Thrór)، شاه زیر کوه، توانست به همراه پسرش تراین (Thráin II) از طریق درب مخفی بگریزد. آنها با آن کسانی که از مردمشان باقی مانده بودند فرار کردند. گیریون (Girion)، ارباب شهر دیل، کشته شد اما پیش تر، زن و فرزندش را به شهر دریاچه فرستاد تا در امان باشند.
نزدیک بن کوه، در سیاه چالهای، اسماگ گنجهای تنها کوه را گرد آورد و با آن تودهای عظیم ساخت که به عنوان تخت خواب از آن استفاده میکرد...
در داستان هابیت، گروه تورین سپربلوط (Thorin Oakenshield) به همراه گندالف (Gandalf) و بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) راهی یک ماجراجویی برای بازپسگیری اربور (Erebor) از دست اسماگ میشوند که در این سفر با خطرات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. از زیبا ترین بخش های داستان می توان به مناظره بیلبو و اسماگ اشاره کرد...
مشخصات محصول :
جنس : ABS
ابعاد : 21.5*20*18 سانتیمتر
حلقه یگانه
حلقه یگانه (One Ring) که به نام حلقه قدرت (Rings of Power) نیز مشهور است توسط ارباب تاریکی، سائورون (Sauron)، برای سلطه بر سرزمین میانه (Middle-earth) و مردمش، مخصوصا الف ها (Elves) ساخته شد. حلقه یگانه در دوران دوم(Second Age) و با هدف احاطه برحلقه های ۱۹ گانه قدرت در آتش کوه هلاکت (Mount Doom) در سرزمین موردور (Mordor) توسط سائورون ساخته شده و در نهایت پس از نبردها، ماجراها و کشمکش های فراوان در سال ۳۰۱۹ دوران سوم (Third Age) حلقه توسط فرودو بگینز (Frodo Baggins) به موردور بازگشته و در نهایت به همراه گالوم (Gollum) در آتش کوه هلاکت سقوط کرده و نابود میشود. نابودی حلقه سبب نابودی جسم سائورون شده و تنها روح وی باقی میماند که فاقد هرگونه قدرت بازیابیست. در کتابهای هابیت (Hobbit)، ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) و سیلماریلیون (Silmarillion) توضیحاتی درباره تاریخچه و سرانجام حلقه داده شده است.
حلقه یگانه همچون دایره هندسی دقیقی از طلای خالص است و این ظرافت و خلوص اش است که باعث طمع دیگران میشود. برخلاف حلقههای ضعیفتر این حلقه هیچ گوهری بر خود نداشت. به نظر میرسد که حلقه میتوانست خود را بزرگ یا کوچک کند و به اندازه دست افراد دربیاید یا به او خیانت کند و از دستش بیرون بلغزد. هویت آن را میتوان با آزمایش کوچکی تشخیص داد: وقتی حلقه در آتش گرم میشود کتیبه زیر که به خط تنگوار (Tengwar) و به زبان سیاه موردور (Black Speech) است بر رویش نمایان میشود که بخشی از شعری در فرهنگ کهن است:
حلقهای است از برای حکم راندن، حلقهای است از برای یافتن، حلقهای است از برای آوردن، و در تاریکی به هم پیوستن...
One Ring to rule them all, One Ring to find them,One Ring to bring them all and in the darkness bind them
جنس کامپوزیتABS
ارتفاع: ۱۸.۵ سانتیمتر
سارومان
سارومان (Saruman) که با نام سارومان سفید هم مشهور بود یکی از ایستاری هایی (Istari) بود که در دوران سوم (Third Age) قدم به سرزمین میانه (Middle-earth) گذاشتند. در ابتدا او ریاست ایستاری ها و شورای سفید (White Council) را در مقابله با سائورون بر عهده داشت. او تسلط بالایی بر جادوی تاریک پیدا کرده بود، تا جایی که او را به سمت استفاده از حلقه یگانه (One Ring) برای خود سوق داد. او ابتدا با سائورون متحد شد ولی در سر فکر جدایی از سائورون و حکمرانی بر سرزمین میانه را در سر می پروراند. اما قدرت او در نبرد گودی هلم (Helm's Deep) و در ادامه نبرد ایزینگارد (Isengard) به نابودی کشیده شد.
سارومان مانند سائورون، یکی از مایا های (Maia) آئوله (Aulë) بود که با نام کورمو (Curumo) شناخته می شد. مدتی بعد از شکست سائورون در نبرد آخرین اتحاد (Last Alliance)، در والینور (Valinor) شورایی با رهبری مانوه (Manwë) برای کمک به سرزمین میانه و مردمانش تشکیل شد. چون با وجود این که سائورون شکست خورده بود او به کلی نابود نشده و روحش منتظر فرصتی بود که برای بار دوم در سرزمین میانه آشوب به پا کند. به همین منظور گروهی متشکل از پنج نفر به سرزمین میانه فرستاده شد تا انسان ها، الف ها و دورف ها را از خطر وجود سائورون آگاه و آنها را با هم متحد کند.
به غیر از سارومان، گندالف (Gandalf) که با نام اولورین (Olórin) شناخته می شد، رادگاست (Radagast) یا همان آیوندیل (Aiwendil) و آلاتار (Alatar) و پالاندو (Pallando) که به جادوگران آبی (Blue Wizards) مشهور بودند نیز به سرزمین میانه فرستاده شدند.
جنس کامپوزیتABS
ارتفاع: ۱۸.۵ سانتیمتر
گندالف (Gandalf)
گندالف (Gandalf) یکی از پنج ایستاری (Istari) – جادوگر- بود که برای کمک به مردم وارد سرزمین میانه (Middle-earth) شدند. او یکی از مایاها (Maiar) بود که در والینور (Valinor) با نام اولورین (Olórin) شناخته می شد و از مینویان تحت فرمان مانوه (Manwe) بود. گفته می شود او در سال 1000 دوران سوم به همراه دیگر جادوگران وارد سرزمین میانه شدند. گندالف از نظر مرتبه دومین ایستاری بعد از سارومان سفید (Saruman the White) بود و علاقه خاصی به نژاد هابیت (Hobbit) داشت و تنها جادوگری بود که با خصوصیات این مردمان به خوبی آشنا بود. او همیشه با ردایی خاکستری و کلاهی آبی در سفر بود و هیچگاه اقامت گاهی دائمی نداشت همچنین او و دیگر فرستادگان ظاهری پیرمرد گونه را برای خود برگزیده بودند. الفها او را با نام میتراندیر (Mithrandir) - زائر خاکستری-، دورفها با نام تارخون (Tharkûn) و مردمان جنوب به نام اینکانوس (Incánus) می شناختند. در زمان ورود او به سرزمین میانه او با گیردان (Círdan) کشتی ساز ملاقات کرد و این دیدار موجب شد تا گیردان حلقه ناریا (Narya) - یکی از سه حلقه قدرت الفی- را به گندالف بدهد تا در درگیری های آینده کمک کننده او باشد.
درسال 1100 گندالف متوجه شکل گرفتن قدرتی شیطانی در قلعه دولگولدور (Dol Guldur) شد. گندالف برای فهمیدن ماهیت این قدرت شیطانی چندین بار در سالهای مختلف به این قلعه رفت. او متوجه شد که قدرت در حال شکل گیری در دولگولدور همان سائورون (Sauron) است و درسال 2850 پیشنهاد حمله نظامی به دول گولدور را در شورای سپید (White Council) مطرح کرد که توسط سارومان پذیرفته نشد. گندالف ترس از این را داشت تا سائورون، اسماگ (Smaug) اژدها را که در آن دوران تنها کوه (Lonely Mountain) را اشغال کرده بود، به یکی از متحدین خود تبدیل کند که این موضوع موجب تهدیدی بزرگ برای سرزمین میانه بود. گندالف در سال 2941 به صورت اتفاقی با تورین سپر بلوط (Thorin Oakenshield) که قصد باز پسگیری اربور (Erebor) از اسماگ را داشت، در بری (Bree) ملاقات کرد. او این موقعیت را بهترین فرصت برای از بین بردن تهدید شمالی دید و کلید راهرو مخفی اربور و همچنین نقشه اروبور را که از تراین (Thráin II) - پدر تورین- در آخرین مراجعه اش به دالگولدور گرفته بود، به تورین داد و همچنین نقشهای برای سفر به تنهاکوه به همراه تورین و یارانش تهیه کرد. در این سفر گندالف بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) را برای همراهی گروه تورین راهی سفری غیر منتظره کرد... .
در داستان ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) گندالف به عنوان یکی از یاران حلقه (Fellowship of the Ring) به همراه فرودو (Frodo) برای از بین بردن حلقه از ریوندل (Rivendell) راهی شدند. در این سفر او رهبری گروه را بر عهده داشت و بارها با خردمندی خود باعث نجات یاران حلقه شد. او در موریا (Moria) در طی نبردی که با بالروگ (Balrog) داشت به داخل پرتگاه افتاد. یاران حلقه او را از دست رفته میدیدند ولی گندالف بعد از مرگ توسط ارو (Eru) به سرزمینمیانه باز گردانده شد تا ماموریت خود را به پایان برساند -با شمایلی سفید و البته قدرتمند تر از پیش-... .
پس از نابودی حقله ماموریت او در سرزمین میانه به پایان رسیده بود. گندالف و دیگر یاران حقله برای آخرین بار در میناس تریت (Minas Tirith) و برای تاجگذاری اله سار (Elessar) در کنار یکدیگر گرد آمدند. پس از آن برای مدتی گندالف برای صحبت نزد تام بامبادل (Tom Bombadil) رفت. و پس از دوسال به همراه گالادریل (Galadriel)، الروند (Elrond) و فرودو از بندرگاه میتلوند (Mithlond) به سمت سرزمین های قدسی (Undying Lands) حرکت کردند...