اسماگ
اسماگ (Smaug) بزرگترین اژدهای سالهای آخر دوران سوم (Third Age) بود. او زیرک و باهوش بود و قادر بود به زبان مشترک در سرزمین میانه صحبت کند. او با نگاه کردن به مردم میتوانست آنها را وادار کند تا خواسته هایش را انجام دهند.
اسماگ اژدهایی آتشین دم بود. او دارای چنگالها و دندانهای تیز، یک دم طولانی و بالهایی عظیم که در هنگام استراحتش چندین بار بر روی هم تا میشد، بود. رنگ بدن اسماگ سرخ طلایی بود و بدن او از فلسهای بسیار سختی پوشیده شده بود. زیر شکم او مایل به زرد بود و با جواهرات روکش شده بود. اسماگ نمیدانست که یک تکه بدون فلس در گودافتادگی زیر سینه چپش وجود دارد (که در هنگام حمله به شهر دریاچه (Lake-town)، بارد (Bard) از همین نقطه ضعف او استفاده میکند و با یک تیر سیاه (Black Arrow) دورفی اسماگ را از پای در میآورد).
درباره خاستگاه اسماگ هیچ اطلاعی نیست. در سال ۲۷۷۰ از دوران سوم از سمت شمال به تنها کوه (Lonely Mountain) حمله کرد، جایی که دورفها (Dwarves) پادشاهی کامیاب خویش را بنا نهاده بودند. او جنگلها و همچنین شهر دیل (Dale) را به آتش کشید و دورفها و انسانهایی که به مقابله با او برخواسته بودند را به قتل رساند.
سپس اسماگ از دروازه ورودی به تنها کوه وارد شد و دورفها را از سالنها و تونلهای تنهاکوه بیرون راند. ترور (Thrór)، شاه زیر کوه، توانست به همراه پسرش تراین (Thráin II) از طریق درب مخفی بگریزد. آنها با آن کسانی که از مردمشان باقی مانده بودند فرار کردند. گیریون (Girion)، ارباب شهر دیل، کشته شد اما پیش تر، زن و فرزندش را به شهر دریاچه فرستاد تا در امان باشند.
نزدیک بن کوه، در سیاه چالهای، اسماگ گنجهای تنها کوه را گرد آورد و با آن تودهای عظیم ساخت که به عنوان تخت خواب از آن استفاده میکرد...
در داستان هابیت، گروه تورین سپربلوط (Thorin Oakenshield) به همراه گندالف (Gandalf) و بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) راهی یک ماجراجویی برای بازپسگیری اربور (Erebor) از دست اسماگ میشوند که در این سفر با خطرات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. از زیبا ترین بخش های داستان می توان به مناظره بیلبو و اسماگ اشاره کرد...
جاشمعی |
ابعاد (طول × عرض × ارتفاع) | 0 x 0 x 0 |
وزن | 0 |
نظرات (0)