در حالی که الکترونیک آرتز یکی از بهترین سال های خود را پشت سر می گذارد و هر دو عنوان بتلفیلد 1 و تایتانفال 2 با استقبال و نمرات خوبی مواجه شده اند، چشم گیمرها به آخرین عنوان شوتر پاییز امسال، یعنی Call of Duty: Infinite Warfare دوخته شده بود که طبق روال چند سال اخیر، بازیکنان را به آینده ای دور برده و بار دیگر نبردهای فضایی را تصویر می کند.
اگر بخواهیم روراست باشیم، بررسی بازی هایی همچون Call of Duty، سال به سال سخت تر از سابق می شود؛ چرا که نوآوری در چنین بازی هایی در کمترین میزان ممکن قرار دارد و بررسی عنوانی که صرفاً نامی متفاوت با نسخه قبلی یافته و خط داستانی دیگری را دنبال می کند، چیزی جز تکرار مکررات نخواهد بود.
Infinite Warfare همانند روند آهسته اما پیوسته دو سه سال گذشته، با استقبال کمتری از سوی مخاطبان مواجه شده است و در عوض، کمپانی الکترونیک آرتز توانسته با تبلیغات گسترده برای بتلفیلد 1، که در جنگ جهانی نخست دنبال می شود، توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند؛ واضح ترین مثال برای این مسئله نیز تبدیل شدن تریلر معرفی بتلفیلد 1، به پر بازدیدترین ویدیوی وب سایت یوتوب است.
در همین حال و از طرف دیگر، بسیاری از گیمرها برخلاف سابق تمایلی به نبردهای پیشرفته و آینده نگرانه نشان نمی دهند و به دنبال عناوینی با کیفیت با محوریت نبردهای گذشته یا امروزی هستند. بنابراین جای تعجب ندارد که بتلفیلد 1 بالاخره توانست این سری را از زیر سایه سنگین Call of Duty خارج کند؛ دقیقاً همان اتفاقی که پیش تر با سری فیفا و PES به وقوع پیوست.
Call of Duty: Infinite Warfare (یا به اختصار CoD: IW) همچنان روایتی ساده از نبرد میان جبهه خیر و شر دارد اما خوشبختانه شخصیت پردازی در آن به شکل خوبی صورت گرفته است و بعد از مدت ها، میان پرده ها و خط داستانی بازی، ارزش دنبال کردن را دارند. با این حال، داستان بازی کماکان همچون المان بی فایده ای به نظر می رسد که برای تهییج گیمرها به قلم تحریر درآمده و فرسنگ ها با داستانی که در سری Modern Warfare شاهد آن بودیم تفاوت دارد.
داستان بازی به صورت خلاصه و بدون اسپویل، درباره نبرد دو سازمان «ائتلاف فضایی ملل متحد» و «معاهده همکاری های خورشیدی» با گروه «جبهه توافق دفاع» (SDF) است اما در مجموع ارتباط مناسبی میان کاراکترها به چشم می خورد. علاوه بر این، کیت هرینگتون، بازیگر نقش «جان اسنو» در سریال «بازی تاج و تخت» در نقش رهبر گروه SDF ظاهر می شود که مسلماً برای فروش هر چه بیشتر بازی استخدام شده است.
اگرچه کیت هرینگتون از محبوبیت زیادی در سریال بازی تاج و تخت برخوردار است اما باید گفت که نقش چندانی در CoD: IW ندارد و صرفاً هر از چندگاهی (و بیشتر در ویدیوهای پروپاگاندای گروه مورد اشاره) ظاهر می شود. علاوه بر این، شخصیت وی به هیچ وجه به اندازه کوین اسپیسی در نسخه Advanced Warfare کاریزماتیک نیست و بعید است که از ایفای نقش او لذت چندانی ببرید؛ چرا که وی به هیچ وجه قادر به استفاده مجدد از استعداد خود در بازی تاج و تخت نبوده.
نیازی به توضیح نیست که Call of Duty جدید، در هسته خود هیچ تفاوتی با سابق ندارد و گیم پلی بازی، دقیقاً همان سبک و سیاق پیشین را دنبال می کند. با این همه، استودیوی Infinity Ward مشخصاً در تلاش بوده تا با اعمال تغییرات هرچند کوچک، عنوان جدیدش را از نسخه های قبلی این سری متمایز کند.
گذشته از این که تمام داستان مثل همیشه به صورت خطی دنبال می شود و باید منتظر مراحل پر زد و خورد باشید، حالا برای اولین بار مراحل فرعی هم به بازی اضافه شده اند که انتخاب و به انجام رساندن آنها، به گیمر سپرده شده اند. این مراحل البته در مجموع، تفاوتی چندانی با مراحل عادی ندارند اما دانستن این موضوع که برای اولین بار، حق انتخابی به گیمر داده شده است خوشایند به نظر می رسد.
علاوه بر این، بخش های جالبی از بازی در فضاپیما و وسایلی از این دست دنبال می شوند که هیجان خاص خاص خود را دارند؛ اما خیلی زود به پایان می رسند و البته اسکریپت شده هستند. در واقع گاهی گیمر در یک فضاپیما و در محیطی سندباکس گونه قرار می گیرد و باید به نابود کردن سایر فضاپیماهای دشمن بپردازد، اما ماموریت های این مراحل به قدری واضح هستند که آزادی عمل را از شما می گیرند و صرفاً باید کاری که از سازندگان خواسته اند را پیش ببرید.
هر مرحله در CoD: IW حس و حالی متفاوت با دیگری دارد که یکی از معدود جنبه های مثبت سفر به آینده به شمار می رود. پس زمینه داستانی بازی، این امکان را مهیا کرده تا گیم پلی در نقاط و سیارات متفاوتی دنبال شود و در طول گیم پلی یکسان بازی، دائماً شاهد لوکیشن های تکراری نیستید و می توانید از تصاویر پس زمینه ای که گاه الهام گرفته از بازی Destiny به نظر می رسند لذت ببرید.
نبرد در محیط هایی با جاذبه صفر را به نبردهای سنگر به سنگر رایج اضافه کنید تا متوجه شوید که بخش داستانی CoD: IW از مکانیک های متعددی برای سرگرم نگه داشتن گیمر استفاده کرده است. البته تمام این مکانیک ها، حضوری کوچک در گیم پلی نهایی دارند و خیلی زود به اتمام می رسند، اما در مجموع، هنگام تجربه آنها احساس خوشایندی خواهید داشت.
اما گذشته از بخش داستانی CoD: IW که پیشرفت های نه چندان ملموس اما تحسین برانگیزی نسبت به سابق داشته، بخش چندنفره بازی دقیقاً همان چیزی است که از یک نسخه Call of Duty انتظار دارید. بدون تعارف، بخش چندنفره Infinite Warfare هیچ تفاوتی با Black Ops 3 ندارد و صرفاً تغییرات کوچکی در آن اعمال شده.
ناامیدکننده ترین نکته بخش چندنفره Infinite Warfare، بهره گیری از میکروترنسکشن یا همان خریدهای درون برنامه ای است که حالا به شکلی گسترده تر نسبت به هر زمان دیگری مورد استفاده قرار می گیرند. در حالی که پیش تر، خریدهای درون برنامه ای به خرید پوسته سلاح ها یا آیتم هایی خاص در لوت باکس ها اختصاص یافته بودند، Infinite Warfare حالا اصطلاحاً Pay to Win شده و هرکس هزینه بیشتری بپردازد، آیتم های بهتری خواهد داشت و به تبع تمام این ها، برنده بازی خواهد بود.
از آن جایی که گیم پلی بخش چندنفره، کوچک ترین تغییری نسبت به سابق نیافته، گیمرهای قدیمی و ماهر سری Call of Duty می توانند به راحتی از پس بازیکنانی که برای تهیه آیتم های بهتر هزینه کرده اند برآیند. اما در مجموع و در بسیاری از اوقات، تیمی برنده خواهد بود که هزینه بیشتری صرف آیتم ها کرده باشد.
این مسئله، برای عنوان پر طرفداری همچون Call of Duty که مسابقات حرفه ای آن نیز به صورت سالانه برگزار می شود، امری بسیار ناامیدکننده است. میکروترنسکشن ها، سیزن پس ها، بسته های الحاقی و چیزهایی از این دست، ظاهراً در حال تبدیل شدن به بخشی جداناپذیر از بازی های اکتیویژن هستند و برای تجربه بازی هایی که خیلی زود جذابیت خود را از دست می دهند، مجبور به صرف بیش از 100 دلار خواهید بود که به هیچ وجه ارزشش را ندارد.
شاید تنها عنصر جدید و متفاوت بخش چندنفره Infinite Warfare، مد Defend باشد که دو تیم را مجبور می کند برای کسب امتیازات بیشتر، توپ خاصی را در اختیار خود نگه دارد. در پایان، امتیاز بالاتر، به معنای برد تیم خواهد بود. اما مشابه مد Defend را هم پیش از این در سری Call of Duty دیده ایم و این بار نه تنها نام آن عوض شده، بلکه اندکی به عمق آن افزوده شده تا حسی تکراری به گیمر منتقل نشود.
همین مسئله در رابطه با Specialist ها نیز صدق می کند که حالا Combat Rigs نامیده می شود؛ عنصری که هیچ تفاوتی با قبل نکرده اما سازندگان بازی به گونه ای درباره آن صحبت می کنند که گویی با یکی از انقلابی ترین ویژگی های بخش چندنفره تاریخ Call of Duty مواجه هستیم. برای خواننده های ناآگاه نیز باید گفت که Combat Rig ها، هنگام دستیابی به میزان معینی از امتیاز، تجهیزات یا گجت های پیشرفته را برای مدتی محدود در اختیار بازیکن قرار می دهند.
نقشه های بخش چندنفره، درست مثل بخش داستانی، از تنوع مطلوبی برخوردار هستند و ضمناً طراحی آنها تا حدی از نقشه های سه مسیره همیشگی Call of Duty فاصله گرفته است. با این همه، به نظر می رسد که توسعه دهندگان خلاقیت زیادی هنگام طراحی این نقشه ها از خود نشان نداده اند و به جز چند نقشه، مانند Frontier (که در یک ایستگاه فضایی در حال چرخش به دور سیاره نپتون دنبال می شود) چندان به یادماندنی نیستند.
در نهایت، آخرین بخش بازی هم مد محبوب زامبی است که برای اولین بار در یک بازی ساخته Infinity Ward جای گرفته است. مد زامبی اگرچه طی سال های اخیر به امضای سری Black Ops تبدیل شده اما به دلیل استقبال مخاطبان، این بار در Infinite Warfare هم حضور یافته؛ هرچند که آنقدرها جذاب به نظر نمی رسد.
بخش زامبی بازی، حالتی داستانی دارد و روایت 4 بازیگر است که تصور می کنند برای ایفای نقش در فیلم جدیدی کارگردانی بزرگ انتخاب شده اند اما در واقع، به پارکی تفریحی و آکنده از زامبی ها فرستاده می شوند تا به مقابله با آنها بپردازند. شاید یکی از نکات قابل توجه این بخش، استفاده از روایت کمیکی و طنزگونه باشد که سبب شده اندکی از بار خسته کنندگی آن کاسته شود اما در آخر، این بخش که قرار بوده المانی ارزش افزوده به شمار رود، قادر به برآورده سازی انتظارات تان نیست.
هنگامی که سخن از تکراری شدن Call of Duty به دلیل عرضه سالانه به میان می آید، بسیاری از طرفداران دوآتشه این سری به دفاع از اکتیویژن برخاسته و به چرخه سه ساله توسعه بازی ها توسط سه استودیوی متفاوت اشاره می کنند. اگرچه این موضوع حقیقت دارد اما حقیقت دیگری که نباید از آن چشم پوشی کرد، شباهت بی بدیل نسخه های مختلف Call of Duty به یکدیگر با وجود توسعه از سوی سه استودیوی متفاوت است.
در واقع به نظر می رسد که استودیو های Infinity Ward ،Sledgehammer Games و Treyarch، همگی خط مشی یکسانی را دنبال می کنند و دائماً با در نظرگیری عنوان استودیوی دیگر به طراحی بازی خود می پردازند. این سیکل باطل سبب شده تا Call of Duty با افولی بزرگ مواجه گردد که بیش از هر زمان دیگری گریبان گیر این فرنچایز شده است.
یوبیسافت چندی پیش در حرکتی هوشمندانه اعلام کرد که دیگر طی سال جاری میلادی، شاهد نسخه جدید سری Assassin’s Creed نخواهیم بود و احتمال دارد همین ماجرا در سال 2017 نیز تکرار شود. ناشر فرانسوی بعد از عرضه نسخه های سالانه متعدد، Assassin’s Creed را به تضعیف شده ترین شکل ممکن درآورد و پی برد زمان تغییرات اساسی فرا رسیده است.
حالا کمپانی اکتیویژن نیز بیشتر از هر زمان دیگری به چنین تغییری نیاز دارد؛ تغییراتی بنیادین و ترسیم مسیری جدید برای فرنچایزی که حتی با وجود تمام مشکلات سال های اخیر، طرفداران خود را حفظ کرده و میلیون ها نفر از همان روز نخست تهیه اش می کنند. البته بدیهی است با وجود درآمد کلانی که از Call of Duty روانه جیب اکتیویژن می شود، این کمپانی دلیلی برای کنار گذاشتن چرخه سالانه نمی بیند.
اما از یک سو، انقلابی اساسی در سری Call of Duty می تواند درآمدی به مراتب بیشتر برای اکتیویژن به همراه داشته باشد و از سوی دیگر، طرفدارانی را که طی سال های اخیر این فرنچایز را کنار گذاشته اند به سمت آن برخواهند گشت.
در مجموع باید گفت که Infinity Ward برای اولین بار طی سال های اخیر سعی داشته عنوانی متفاوت با قبل تدارک ببیند اما کمبود وقت سبب شده تا این مهم محقق نشود. حالت داستانی Infinite Warfare، به جرئت یکی از بهترین بخش های کمپین Call of Duty طی سال های اخیر به شمار می رود، اما ضعف های بخش چندنفره که اصلی ترین المان برای حفظ مخاطبان به شمار می رود، بازی را چند گام به عقب برده است.
اکتیویژن از این پس تنها دو راه بیشتر پیش پای خود نمی بیند؛ یا تغییر رویه داده و Call of Duty را به دوران اوج آن بازگرداند، یا همین روند را ادامه داده و با این حقیقت که دیر یا زود بازیکنان، Call of Duty را بدرود گفته و به سمت بازی های ارزشمندتر می روند کنار آید. تا زمان اعمال تغییرات اساسی، نگارنده این مطلب ترجیح می دهد که به تجربه Battlefield 1 و Titanfall 2 رو کنسول خانگی اش بپردازد و بعد از اتمام بخش داستانی، دیگر یک دقیقه هم صرف گیم پلی Infinite Warfare نکند.
ماگ |
ابعاد (طول × عرض × ارتفاع) | 0 x 0 x 0 |
وزن | 0 |
نظرات (0)