ایون استار Evenstar
اله سار (Elessar) یا گوهر الفی (Elfstone)؛ جواهری سبز رنگ بر روی سنجاقی نقره ای و عقاب شکل است که توسط انردهیل (Enerdhil) آهنگری از نژاد الف ها (Elves) که در ساخت جواهرات توانایی داشت در گوندولین (Gondolin) ساخته شد. او این جواهر را به ایدریل (Idril) داد تا بر سینه اش بزند . بعد از فرار وی از سقوط گوندولین ایدریل این گوهر را به پسرش ائارندیل (Eärendil) بخشید که وی نیز هنگام پرواز به سوی سرزمین قدسی (Undying Lands) آن را بر سینه داشت. برای سرنوشت این گوهر دو روایت گفته شده ؛ نخست اینکه اولورین (Olorin) این گوهر را به عنوان نشانه ای از اینکه والار (Valar) سرزمین میانه (Middle-earth) را رها نکرده اند به این سرزمین آورد و آن را به گالادریل (Galadriel) بخشید و به وی گفت که این گوهر برای تو نیست، تو می توانی از آن استفاده کنی تا هنگامی که زمانش برسد، هنگامی که خسته می شوی و در نهایت سرزمین میانه را رها می کنی کسی هست که تو این گوهر را به او ببخشی ، نام او هم نام این گوهر است. او اله سار نامیده می شود . (آراگورن پسر آراتورن دوم)
روایت دوم بازگو می کند که این گوهر همچنان با والار باقی می ماند و گالادریل مشتاق است تا بار دیگر به والینور بازگردد اما همچنان از سوی نولدور (Noldor) ممنوع است. بنابراین به نزد کلبریمبور (Celebrimbor) رفته و ابزار پشیمانی می کند. کلمبریمبور کسی که عاشق گالادریل بود و هنر آهنگری الفی را در گوندولین و هنگامی که دوست انردهیل بود آموخته بود این گوهر را بازسازی می کند و به او می بخشد. سپس گالادریل این گوهر را به دخترش کلبریان (Celebrian) داده و او نیز آن را به دخترش آرون (Arwen) می دهد. بار دیگر این گوهر به لوتلورین (Lothlorien) در نزد گالادریل باز می گردد تا آن را به آراگورن ببخشد.
در سه گانه سینمایی ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings) ساخته پیترجکسون (Peter Jackson) این گوهر با ایون استار (Evenstar) جایگزین شده است. گردنبندی نقره ای با سنگی سفید که در ریوندل (Rivendell) از سوی آرون به آراگورن (Aragorn) بخشیده می شود . این گوهر احتمالاً باید همان جواهری باشد که آرون بعد از نابودی حلقه یگانه (One Ring) به فرودو (Frodo) می بخشد.
آویز و زنجیر استیل
ضخامت ۲ میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت
تضمین ثبات رنگ
ساخته شده در کارگاه گروه فانتزیما
یادگاران مرگ
نام سه شی در مجموعه کتابهای هری پاتر (جلد هفتم) میباشد. این سه شی عبارتند از: چوبدستی شکست ناپذیر (ابر چوبدستی) الدر وند ، سنگ زندگی مجدد و شنل نامرئی. یادگاران مرگ در واقع نام داستانی از کتاب «افسانههای بیدل قصه گو»(کتابی در مجموعهٔ هری پاتر) میباشد.
داستان از این قرار است که سه برادر هنگام رسیدن به رودخانهای عمیق با استفاده از جادو پلی میسازند. مرگ که همیشه شاهد سقوط افراد به رودخانه و مرگشان بوده از حیلهٔ برادران خشمگین میشود و از این رو تصمیم میگیرد خود با حیلهای انتقام گیرد. او از سه برادر به خاطر ذکاوتشان تشکر میکند و از آنها میخواهد که هرکدام یک آرزو بکنند. بردار اولی و بزرگتر خواستار چوبدستی ای میشود که در هیچ دوئلی شکست نخورد. برادر دومی خواستار سنگی میشود که با آن بتوان مردگان را زنده کرد و برادر سومی خواستار چیزی شد که با آن مرگ نتواند او را تعقیب کند. مرگ از درخت یاس کبود چوبدستی و از رودخانه سنگ را به دو برادر داد و شنل خود را نیز به برادر سوم داد. برادر اولی به دهکدهای رفت و بعد از دوئلی موفق پیش همه از چوبدستی خود گفت. همان شب شخصی به بالین وی آمد او را کشت و چوبدستی را برداشت. برادر دومی به وسیلهٔ سنگ روح دختری را که دوست میداشت و مرده بود را حاضر کرد و از شوق پیوستن به او خود را کشت. اما برادر سومی با شنل سالها از دست مرگ گریخت تا این که به کهنسالی رسید و خود تسلیم مرگ شد.
پروفسور آلبوس دامبلدور در تفسیر این داستان میگوید:((پیام این داستان این است که فرار از مرگ محکوم به شکست است)).
((کدام یک از ما در صورت مواجه با چنین رویدادی تواضع و ذکاوت برادر سومی را نشان میدهیم؟)).
یادگاران مرگ به شکل یک مثلث که در داخل آن یک دایره و وسط آن دایره یک خط عمودی است ترسیم میشود و بر سنگ قبر لیلی و جیمز پاتر پدر و مادر هری پاتر حک شدهاند. این علامت را نیز زینوفیلیوس لاوگود مدیر مجلهٔ طفره زن به گردن دارد. هرکس که هر سه یادگار را گرد آورد نیروی او نامنتهی است و ارباب مرگ میشود
در کل علامت یادگاران مرگ از جمله اسرارآمیز ترین علامتهای دنیای جادویی میباشد.
گردنبند برش لیزراستیل 316
ساخته شده توسط کارگاه فانتزیما
مرگخواران جادوگرانی بدسرشت در داستانهای هری پاتر هستند که از لرد ولدمورت دستور میگیرند و از جادوی سیاه و طلسمهای خطرناک استفاده می کنند.[نیازمند منبع]
این افراد در دوران مدرسه دنباله رو ولدمورت بودند و گلچینی از افراد جاه طلب به علاوه انسانهای ضعیف که به دنبال حامی بودند. افرادی شرور که به دنبال سرپرست بودند و گروهی عاشق شهرت که بعد از تمام شدن مدرسه با گذاشتن داغ علامت شوم روی بازوی خود به مرگخوارها پیوستند.علاوه بر آن وقتی که لرد ولدمورت نتوانست هری پاتر را نابود کند، عده ای از مرگ خوار ها وفاداری شان را از لرد ولدمورت قطع می کنند و عدهای دیگر خودشان را از وفاداران وزارت سحر و جادو جا زدند، اما در کتاب چهارم هری پاتر، وقتی لرد ولدمورت باز می گردد، دوباره مرگ خوار ها پیش ولدمورت باز می گردند. و در آخر کتاب هفتم هری پاتر، بیش تر مرگ خوار ها کشته می شوند.از جمله مرگ خواران می توان به:لوسیوس مالفوی.بلاتریکس لسترنج.بارتی کراوچ و ایگور کارکاروف اشاره کرد